چکیده:
نظام مدیریتی و مدیریت در جامعه ایران،در گذر از توسعه اقتصادی-اجتماعی ناپایدار به توسعه اقتصادی-اجتماعی پایدار،انسانی و متوازن،با موانع و تنگناهای گوناگونی مواجه است.علی رغم این موانع و تنگناها،واقعیتهای تاریخی و امکانات بالقوه در ایران نشان میدهد که برای برون رفت از چنین وضعیتی،جامعه ایران زمینههای بسیار مطلوبی را دارا است،اما این زمینههای مطلوب و امکانات بالقوه زمانی به واقعیت میگراید که با دید محققانه،مدیرانه و مسئولانه به آن نگریسته شود.با چنین پشتوانهای است که میتوان به ارائه راهکارهای راهبردی و کاربردی پرداخت و نظام مدیریتی کنونی ایران را به سوی مدیریت شورایی و مشارکتی،در راستای دستیابی به توسعه پایدار،انسانی و متوازن هدایت نمود. در جهت تشریح رویکرد کلان نگرانه مذکور،چند پرسش بنیادین مطرح است که مقاله حاضر درصدد تحلیل و تبیین آن است: 1.چرا مدیریت جامعه ایران،در گذر از مدیریت سنتی،روستایی و یکسویه به مدیریت شورایی و مشارکتی،با بحرانها،فرازونشیبهای گوناگون و گستردهای مواجه شده است؟ 2.چرا مدیریت جامعه ایران در طول یکصد ساله اخیر برای هدایت جامعه به توسعه اقتصادی-اجتماعی،پایدار،انسانی و متوازن چندان موفق نبوده است؟ 3.موانع و تنگناهای نظام مدیریتی،مدیریت سیاسی و اجرایی در ایران کدامند؟ 4.آیا با مدیریت شورایی و مشارکتی میتوان بحران مدیریتی در ایران را به حد اقل ممکن کاهش داد؟ 5.اگر چنین است؟راهکارهای دستیابی به چنین نظام مدیریتی چگونه امکانپذیر است؟ با توجه به رویکرد نگارنده نسبت به امور و مسائل اقتصادی-اجتماعی ایران،اهم مسائل و مشکلات نظام مدیریتی را،در پذیرش مدیریت شورایی و مشارکتی و همچنین در واگذاری بخشهایی از مسئولیتها و امکانات به نهادها و سازمانهای غیردولتی،به شرح زیر میتوان بیان نمود: 1.وجود ناموزونیهای رشد و توسعه،موانع و تنگناهای تاریخی در ساختار و کارکردهای نظام اجتماعی ایران؛ 2.موانع و تنگناهای برخاسته از موقعیت جغرافیایی ایران و شرایط منطقه؛ 3.حاکمیت و رویکرد یکسویه و سلطهگرایانه اقتصاد جهانی؛ 4.پایداری روابط و مناسبات اقتصادی-اجتماعی یکسویه از بالا به پایین و ناعادلانه تاریخی در ایران. 5.وجود دانش و بینش غیرفنی و فناوریهای متعارض با ساختارها و کارکردهای نامناسب در جامعه ایران؛ 6.استمرار ساختار و کارکرد مدیریت یکسویه،پدرمآبانه با رویکرد ارباب-رعیتی در ایران. اکنون،با توجه به پایداری تاریخی رشد و توسعه ناموزون،تنگناهای درون و برون جامعهء مورد اشاره،در شرایط کنونی با چه نوع نظام مدیریتی،مدیریت سیاسی و اجرایی میتوان جامعه را به سوی توسعه اقتصادی-اجتماعی پایدار،انسانی و متوازن هدایت نمود. همانطورکه در مقاله بیان شده است،حل مسائل،مشکلات و معضلات اجتماعی، اقتصادی،فرهنگی و سیاسی جامعه کنونی ایران را باید در دو متغیر مستقل زیر جستجو کرد: 1.دستیابی به دانش فنی و تولید پایدار؛ 2.اعمال گامبهگام رویکرد مدیریت شورای و مشارکتی در اداره امور جامعه. پرسش کاربردی،عملی و مدیریتی که از این مباحث متبلور میشود،عبارت است از اینکه چگونه به این دو متغیر ظاهرا مستقل،اما وابسته به هم(اشاره شده در بالا)در جهان درهم ریخته و آشفته امروزی دست یافت. مقاله حاضر سعی دارد پاسخ اکتشافی و مقدماتی به این پرسش ارائه دهد.یقینا پاسخ واقع بینانه،متقن و محققانهتر نیازمند مطالعه و بررسی جامعه و همهجانبهای است که امیدواریم در آینده نه چندان دور این خواست و نیاز مدیریت اجرایی و برنامهریز جامعه ایران تحقق یابد.
خلاصه ماشینی:
"نظام مدیریتی و مدیریت در جامعه ایران،در گذر از توسعه اقتصادی-اجتماعی ناپایدار به
راهبردی و کاربردی پرداخت و نظام مدیریتی کنونی ایران را به سوی مدیریت شورایی و
4. آیا با مدیریت شورایی و مشارکتی میتوان بحران مدیریتی در ایران را به حد اقل ممکن
آینده نه چندان دور این خواست و نیاز مدیریت اجرایی و برنامهریز جامعه ایران تحقق یابد.
این نگرشها نه تنها مسائل و مشکلات اجتماعی را به مدیریت و نظام مدیریتی
جهت نهادینه و کارآ شدن شوراها و مدیریت شورایی و مشارکتی در ایران.
سطوح نقد و بررسی شوراها و مدیریت شورایی در ایران
ابعاد نظری نقد و بررسی موضوع شوراها و مدیریت شورایی در ایران
در درون نظام جهانی و با توجه به شرایط زمانی و پیشینه تاریخی جامعه ایران مورد نقد و
است،اما مبحث بسیار مهمی است که باید مورد نقد و بررسی محققانه قرار گیرد.
واقعیتهای اقتصادی-اجتماعی جامعه و شرایط جهانی است تا با راهکارهای راهبردی
این کاستی به نبود سابقه فعالیتهای سیاسی گروههای اجتماعی و مدیریت سیاسی
پرسش بنیادین در ارتباط با چنین روند و فرآیند مدیریتی در جامعه ایران این است که
در وهله اول در عملکرد ساختار و کارکرد نظام اجتماعی-اقتصادی ایران و در بستر
نظام مدیریت شورایی و مشارکتی در ایران به علل و عوامل مهم زیر برمیگردد:
خود با عوامل برون جامعهای،ساختار و کارکرد نظام اجتماعی-اقتصادی کنونی ایران را
عملکرد ساختار و کارکرد ناموزون و نا به کار نظام اجتماعی-اقتصادی ایران از یکسو و
چنین روندی،پیآمدهایی را در جامعه و در بین گروههای اجتماعی به وجود آورده است."