خلاصه ماشینی:
"آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند به عنوان یک نمونه و الگوی جایگزین ارزشمندی برای سایر کشورها مطرح شود؟به عبارت دیگر،آیا انقلاب ایران در مقایسه با الگوی سرمایهداری بازار آزاد،که در کشورهای اروپای غربی و امریکا وجود دارد،و سوسیالیسم،که در کشورهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی وجود داشت،میتواند برای مسلمانان جهان سوم الگوی جایگزینی،در حوزههای مختلف و از جمله در حوزهء توسعهء اقتصادی،ارائه دهد؟ هدف ما در این بحث بررسی نقش و الگوی سوسیالیسم و یا مدلهای سرمایهداری در جهان سوم نیست و نیز نمیخواهیم دلایل شکست سوسیالیسم در جهان سوم را مورد بررسی قرار دهیم،چنانکه«کریستوفر کالافام»و دیگران در کتاب«بحران سوسیالیستی توسعه در کشورهای جهان سوم»انجام دادهاند.
علاوه بر موارد فوق،جمهوری اسلامی ایران در صدد بود تا چندین دولت اسلامی را،به دلیل نوع و سطح و روابط آنها با ایالات متحدهء امریکا،در انزوای سیاسی قرار میدهد؛اما در همین زمان روابط سیاسی ایران با چند کشور طرفدار امریکا و واحدهای غیر دینی تداوم یافت و حتی در برخی موارد،روابط نزدیک و کاملا حسنهای بین ایران و این کشورها ایجاد شد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اگر تحولات شکل گرفته در عرصهء اجتماعی-اقتصادی ایران در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را با دیدگاه غیر حمایتگرایانهای مورد ارزیابی قرار دهیم،به این جمعبندی میرسیم که گسترش جنگ و تبعات ناشی از آن در شکلگیری حکومت تودهگرا در ایران مؤثر بوده است.
بنابراین،برای دستیابی به نتیجهء کلی و فراگیری،باید پرسید که انقلاب اسلامی ایران و مدل حکومتی جمهوری اسلامی به مناظرهء تاریخی بین اندیشمندان مختلف،در مورد انتقاد اجتماعی و نیل به توسعه درونزا چه کمکی کرده است؟آیا ایران صرفا الگوهای پذیرفته شده به وسیلهء پیشینیان را به مبارزه و چالش طلبیده است؟یا اینکه روند جدیدی فراروی جوامع درحالتوسعه قرار داده است؟ نتیجهگیری هدف از ارائهء این بخش را باید طرح چند پرسش و موضوع در مورد الگو و منطق متعارف (paradigms) در باب انقلاب و تحول انقلابی دانست."