چکیده:
ظهور انقلاب مشروطه در ایران ، تاثیر چشمگیری بر زندگی سیاسی آحاد این مرز و بوم بر جای گذاشت . یکی از مباحث مطرح در دوران شکل گیری مشروطیت ، حفظ هویت فرهنگی ایرانیان در برابر ورود تمدن غرب بود.
در این سخنرانی سعی شده است تا به تجزیه و تحلیل چهار نحله فکری آن دوران که عبارت بودند از رهیافت های تجددگرا، سنت گرا، اعتدال گرا و احیاگرا که ضمن حمایت از اصل مشروطه ، به ارائه نظریاتی درباره نحوه مقابله با تمدن غربی اقدام نموده اند، پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"این دیدگاهو استدلال،سخنگویان خاص خود را داشت؛آنان به سختی و با صراحت بر گفتار و موضع خویش پا میفشردند و میپرسیدند که چه معنایی دارد که به سیلاب سرمایهداری غرب تنبسپاریم و در آن ادغام شویم؟چرا باید به سویی برویم که به تقویت مفاهیم عرفی میانجامد؟معنا ندارد که ما به استفاده از ابزار دین برای رسیدن به مقاصد سیاسی رو بیاوریم.
همانگونه که پیداست،در جوامعی چونجامعۀ ما که تفکر عقلانی و فلسفی به گونهای که در غرب ریشه دارد،وجود نداشته است تاپایههای تمدنی دیگرگونه و نو ساخته شود،بهترین راه پیشنهاد شده این بوده است که مفاهیم ومضامین،ساختار و جلوههای ایدئولوژیک پیدا کنند؛ساختار و جلوۀ ایدئولوژیک اگر پدیدارشود،"باید"و نباید"ها به میان میآیند؛دستۀ مورد نظر گرچه از"حقوق بشر"دم میزدند،اماتکفیر هم میکردند: «در تمدن جدید و مدرن،هرپدیدهای معروض پرسش قرار میگیرد؛حالآنکه هرچیزی که به گونۀ"باور"درآمد،"باید"ها و"نباید"ها میشود،ایدئولوژیک میشود.
محلاتی معتقد است که هیچ یک ازاین دو موضع درمانکنندۀ درد جامعۀ ما نیست؛بلکه ما باید برای پاسداری از هویت دینیجامعۀ خویش،دستاوردهای خوب جامعۀ غرب را بپذیریم(البته این تعبیر من از دیدگاه اواست).
این نکته دارای اهمیت بسیاری است اما به چهاحکامی جزئی میگویند؟احکام جزئی،آن گونه احکامی هستند که به ما رهنمود میدهند تادریابیم که چگونه میتوان اعتقادات دینی مردم را حفظ کرد؟محلاتی،نایینی و علمای دیگر،درجستوجوی این بودند تا دریابند که چگونه میتوان در قرن بیستم،باورهای دینی مردم راپابرجا و محفوظ نگه داشت و در عین حال،باور داشتند که شرع تأکید میکند و به گونهای صریحمیگوید که ما باید از ضرورتهای روزگار و دوران خویش و از ابزارهای عصر خودمان،برایپابرجا نگه داشتن ستونهای اعتقاد مذهبی مردم یاری و بهره بگیریم."