چکیده:
دولت و هویت ملی از پدیده های منعطفی است که همواره تحت تاثیر عوامل مختلف ، ماهیت و تا حدودی گستره آن تغییر یافته است . عوامل و فرایندهای مختلفی که بخشی از آنها ریشه در نیازهای زیستی انسان دارند و بخشی دیگر نیز از شرایط محیطی و سطوح پیشرفت جامعه انسانی متاثر شده اند . در این مقاله، عوامل و فرایندهای موثر و چالش برانگیز هویت و دولت ملی به بحث گرفته شده و به تناسب، بحثی درباره وضعیت هویت ملی در ایران ، در نسبت با این عوامل طرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"اما سؤال مهم اینجاست که این آموزهها در دوران جدید،تاچه حد قادر خواهند بود که در شرایط تحولات معرفتی،تکنولوژیکی و همچنینشکلبندیهای جدید در هویتهای اجتماعی،به بقای خود ادامه دهند؟مقاله حاضر درصدداست با برشمردن عوامل محدودکنندۀ گفتمان هویت ملی،این فرضیه را طرح نماید کهدولتها و هویتهای ملی از یک سو در معرض عوامل تأثیرگذار و چالشبرانگیز بوده وهستند و از دیگر سو،این آمادگی را دارند که در کنار سایر مقومهای هویتی،مجموعه منعطفیرا تشکیل دهند که در آنها لزوما هویت ملی نقش غالب را نخواهد داشت.
پس همانگونه که مورخ با نگاه به دوران یونان کلاسیک یا ایتالیای عهد رنسانس میتواند شاهدپدیداری آنچه که به دولت-شهر معروف است،باشد؛به همان اعتبار،قرن بیستم نیز به دنبالقرن نوزدهم،معرف نوع جدیدی از سازماندهی سیاسی-اجتماعی در سطح جهانی است که باعناوین متعدد،که گاه با یکدیگر"همپوشانی"پیدا میکنند،نظیر دولت-ملت،کشور-ملت،دولتهای مستقل و کشورهای مستقل،به آنها اشاره میشود.
(ارسطو،1358:کتاب اول)درست است که قالب اجتماعی مطلوب ارسطو،دولت-شهر بود،ولی اگر دولت-شهر را تنها مصداقی از قالبهای زیست اجتماعی به شمار آوریم،بنابراین بهمقتضای شرایط تاریخی و سایر مؤلفههای دیگر از جمله تحولات صنعتی،سیاسی،دینی،فرهنگی،در برههای از تاریخ قالبی به نام دولت-ملت شکل میگیرد و تا جایی که نیروهایپدیدآورندۀ خود را دارا باشد،میتواند همچون یک قالب برای گروهبندی اجتماعات انسانیدر سطح سیارۀ زمین،نقش ایفا کند.
اما حوادث پس از انقلاب اسلامی به سرعت برتریگفتمان دینی بر هویت ملی را به وجود آورد و سپس از اواخر جنگ ایران-عراق،رفتهرفتهگفتمان ملی،به گونههای مختلف در فضای سیاسی-اجتماعی،بار دیگر احیا شده است."