چکیده:
رویکرد به دانش محوری برای ایجاد مزیت رقابتی نیازمند تحول در نظام پاداش و پرداخت سنتی است.استراتژی مؤثر و پاداش و پرداخت،شرایط لازم برای تقویت تعهد کارکنان به یادگیری، ایجاد نگرش سیستمی برای هدایت رفتار افراد به توسعه ظرفیتهای یادگیری و انتقال دانش در سازمان تسهیل مینماید.بنابراین نظام پاداش و پرداخت متناسب با سازمانهای دانش پایه که بتواند در جهت بهبود عملکرد سازمان مؤثر باشد مبتنی بر توانمندی و تخصص فرد و همجهت با اهداف سازمان طراحی میشود.حرکت به سمت نظام جامع پاداش و پرداخت که علاوه بر پاداش مستقیم به مولفههای مشتمل بر مولفههای پاداش غیرمستقیم،فرصتهای یادگیری، محیط کاری رضایتبخش و اعتبار و هویت سازمانی توجه دارد،یکی از عناصر کلیدی موفقیت سازمانهای دانش پایه در فضای رقابتی امروز است.این مقاله بر آن است تا ضمن تبیین فلسفه و ساختار نظام پاداش و پرداخت در سازمانهای سنتی و دانش پایه،به معرفی مدل جامع پاداش و پرداخت پرداخته و با بررسی تاثیر نظام جامع پاداش بر عملکرد پژوهشگاه صنعت نفت،اهمیت توسعه این مدل را در سازمانهای دانش پایه مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که در سازمانهای دانش پایه کاربرد آن مشکل است،بطور کلی اگر بتوان ارتباط منطقی و عادلانه بین میزان این نوع پرداخت و عملکرد فرد به تناسب میزان کارائی و اثربخشی فردی و شرایط مندرج در شکل(2)ایجاد نمود،میتواند در جذب و نگهداری کارکنان شایسته و موقعیت سازمان مؤثر باشد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل(2).
تأثیر سیستمهای پاداش و پرداخت در جذب و نگهداری کارکنان دانشی (به تصویر صفحه مراجعه شود) مأخذ:لایر(2001)نظام جامع پاداش و ضرورت استقرار آن در سازمانهای دانش پایه تعریف نظام جامع پاداش اگرچه تعریف نظام جامع پاداش از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است لیکن مولفههای اساسی این نظام آنگونه که در شکل(3)نشان داده شده است شامل پرداختهای مستقیم مالی، پرداختهای غیرمستقیم،اعتبار و هویت سازمانی،فرصتهای یادگیری و محیط کاری رضایت بخش میباشد.
مولفهها و شاخصهای نظام جامع پاداش و پرداخت (به تصویر صفحه مراجعه شود) ماخذ:میلکویچ و نیومن،2004دلایل رویکرد به نظام جامع پاداش علت اصلی رویکرد به سیستم جامع پاداش ضرورت توان پاسخگویی به شرایط ایجاد شده در نتیجه گذار از اقتصاد دانش میباشد،ولی موارد زیر علت رویکرد به مدیریت پاداش تا جبران خدمت را توجیهپذیر میکند: مدیریت هزینه؛به این معنی که استراتژی شرکتها در عصر دانش بر این است که پرداخت فقط در جهت انجام کار مؤثر باشد و بتوانند هزینههایی که صرف امور غیرمؤثر اثربخش میشود از سبد هزینه حذف و آنرا در جهت رقابتی و مزیتی مدیریت کنند."