چکیده:
بنیادگرایی اسلامی که از دهه 80 میلادی به جریان اجتماعی عمده در بسیاری از کشورهای عربی تبدیل شد،تحلیلهای نظری بسیار برانگیخته است.در این مقاله سعی میشود از طریق تحلیل گفتمانی فرایند مزبور ارزیابی شود.باوجود نقاط افتراق فراوان که بنیادگرایی اسلامی را در زمینه روش مبارزهء سیاسی،سازماندهی و ساختار تشکیلاتی از دیگر جنبشهای سیاسی حتی جریانات اصلاح طلب دینی جدا میکند،بهزعم این مقاله مهمترین وجه ممیزهء آن از جنبشهای پیشین،نقش ممتاز و منحصربهفرد دال اسلام در شکل بخشی و مفصلبندی عناصر گفتمانی آن میباشد.بر اساس مفروضهء مقاله اسلام با بنیادگرایی اسلامی پا به عرصه معادلات سیاسی در جوامع عربی تعبیر نمودهایم تبدیل شد.در این راستا برای درک تحول گفتمانی صورت گرفته از ناسیونالیسم به بنیادگرایی به تشریح اجزای متشکله دو گفتمان بنیادگرایی و پانعربیسم و مقایسه دال مرکزی و محوری آن دو پرداخته؛سپس زمینههای سیاسی شدن فزاینده اسلام و تبدیل اسلام به دال برتر و به تبع آن رشد گفتمان بنیادگرایی اسلامی در جوامع معاصر عربی و هزیمت گفتمان ناسیونالیسم عرب براساس مقوله قابلیت دسترسی مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا او جمله برینگتون مور را برای تاکید نقل میکند:"بهطورکلی،دگرگونی بنیادی،در درون چهارچوب مظاهر رمزهای یک نظام اجتماعی آسانتر از دگرگونی و تغییری است که در خارج این چارچوب و مقابله ما رمزها و مظاهر بهعمل میآید"(اوزگان،1292 قمری،ص 396)تحلیل نظری موقعیت ناسیونالیسم در گفتمان بعث برای جمعبندی از موقعیت عناصر گفتمانی در ایدئولوژیهای ناسیونالیست مفهوم نقطهء "آجیدن"اسلاویی ژیژک ابزار نظری سودمندی در اختیار ما قرار میدهد.
ریشهء این اختلاف در معنای اولیه و دلالت متاخر در نظام گفتمانی را باید در این واقعیت پیش گفته جست که ناسیونالیسم عنصری همچون دیگر عناصر در داخل گفتمان نیست بلکه از جایگاه ممتازی برخوردار است به شکلی که دالهای دیگر با ارجاع به این دال است که مدلول خود را مییابند و الا در تلاطم بیپایان سیر میکردند و این رابطه دلالی (1)در همین زمینه عفلق مینویسد:برای عربها سوسیالیسم در حکم ثمره و نتیجه قومیت عربی است؛بنابراین نمیتواند به عنوان سنگپایه و جهانبینی آنها قرار گیرد،بلکه از اندیشه قومیت(ناسیونالیسم)الهام میگیرد و از آن پیروی میکند.
»(مودودی،1359،صص 17 و 18)2-درک سیاست بنیاد از جامعه و ضرورت حکومت اسلام در گفتمان اصلاحگرایانه دینی و حتی در اندیشه اخوان در مرحلهء اول شاهد دست بالا داشتن گرایشی هستیم که معتقد به انجام اصلاحات اجتماعی از طریق تعلیم و تربیت و به اصطلاح کارفرهنگی است؛در این مرحله هنوز به دست گرفتن قدرت سیاسی جایگاه روشنی در این اندیشه نداشت و این تصور حاکم بود که از طریق آموزشهای اخلاقی و مذهبی می- (1)«اصولا هر منظومهء تاریخی خاص میتواند به شیوههای متفاوت نمادین شود،و غلبهء یک نوع نمادینه کردن خود حاصل و نتیجه مبارزه برای کسب هژمونی ایدئولوژیک میباشد.."