چکیده:
در نوشتهی حاضر،این فرض مورد سنجش قرار میگیرد که اصولا بروز و ظهور اولین اشکال رسانهها (کتاب و مطبوعات ادواری و یومیه)از جمله مهمترین عوامل بسط و نهادینهسازی هویت مدرن بوده است. با توجه به اشکال گوناگون رسانهها،نگارنده موضوع مورد بررسی را به نقش و اهمیت تنها یکی از این رسانهها یعنی مطبوعات محدود خواهد کرد.اما در این ارتباط بررسی چند مسأله اجتنابناپذیر است:اینکه تشکیل اجتماعات ملی و احساس مشخصا مدرن در چارچوب تعلق به یک ملت،رابطهی مستقیمی با توسعهی کلی آنها داشته است.بررسی مختصر شکلگیری مطبوعات و انواع آن،تعریف مفهوم هویت ملی و عناصر آن و تمهید استدلالهایی چند در برابر این فرض که چگونه گسترش مطبوعات به ایجاد جامعهی مدرن مدد رسانده است،از جملهی این مسایل است.به منظور تمهید پشتوانهی نظری نیز از دیدگاههای متفکرانی چون جان تامپسون،هابرماس،بندیکت اندرسون،هارولد لاسول و پاول لازارسفلد استفاده خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"از یک سو پدیداری اشکال جدید رسانه با پیدایش صنعت چاپ از اواخر قرن پانزدهم تا عصر کنونی که با اینترنت به نقطهی اوج خود میرسد،نه تنها ماهیت و گسترش اطلاعات را به معنای کمی تغییر داده است بلکه از حیث کیفی نیز به مثابه بخشی از روند جدایی ناپذیر شکلگیری جوامع مدرن،به باز تولید خاصیت سیال شرایط«ما بعد مدرن»نیز مدد رسانده است.
با وجود اختلاف نظرهایی که در میان آموزههای مطرح شده و متفکران فوق وجود دارد،همگی با طرح مباحث بدیع و عالمانه دربارهی آزادی بیان و گسترش و نشر بر این نکته توجه دادهاند که چگونه روندهای فرهنگی پس از رنسانس پس از صنعت چاپ با ایجاد حرفهی مطبوعات به تمرکز حاکمیتهای ملی،سکولاریسم سیاسی و اجتماعی تا شکلگیری زبانهای ملی منتهی شده است.
اتفاقا همین نقش و ماهیت بود که در روند هویتسازی مدرن در سدههای پیشین مفهوم ملت جدید و حکومت مدرن را بنا گذاشت و در سدهی بیستم با ابداع ملتها جدید در پس انقلابهای اجتماعی،گروههای تازه به حکومت رسیده نیز از حضور و امکان آنها در جهت ایدئولوژی خدو بهره بردند،برای مثال کشورهای سوسیالیست رسانهها را در جهت تبلیغ«هویت جعلی»(به معنای مثبت)خود مثل برنامههای سیاسی-اقتصادی و فرهنگی مطابق با کمونیسم(مثل ساخت انسان تر از نوین و حکومت برتر)به کار گرفتند و رسانههای در خدمت خود را ارج نهاده و گسترش دادند."