چکیده:
مطالعه و بررسی ادوار مختلف تاریخ ایران، برای پژوهشگرانی که پیرامون هویت ایرانی یا هویت ملی تحقیق و بررسی می نمایند، از اهمیت اساسی برخوردار است، عباس اقبال، یکی از بزرگ ترین مورخان تاریخ ایران، به اتکا ی مطالعات و بررسی های تاریخی و ادبی درباره ی هویت ایرانی بر این باور است که کیستی و هستی ایرانیان اگرچه در طول تاریخ، به خصوص پس از ورود اسلام به ایران دگرگونی هایی یافته، اما شاکله ی اصلی آن، زبان و ادبیات فارسی و مجموعه ی خلق و خو و آداب و رسوم ایرانیان بوده است. به طور کلی اقبال معتقد است هویت ایرانی بر میراث ایران باستان، آموزه های متعالی دین اسلام و تجدد غربی استوار است. وی در تاریخ نگاری خود نیز به طور گسترده از دست آوردهای غربیان در این زمینه تاثیر پذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
"3-اطلاعات عمیق و گستردهی وی دربارهی تاریخ و فرهنگ ایران برای همهروشن و مشخص است،چنانکه نثر و بیان او،واقعیت فوق را به وضوح نشانمیدهدو(دبیرسیاقی،1346:18) با توجه به آنچه گفته شد،جستوجو و یافتن پاسخ سؤالات زیر از خلال آثاراین مورخ و ادیب،بخشی از تجربه و تحقیقات ارزشمند وی را پیرامون بحثهویت روشن خواهد ساخت: مؤلفههای اصلی هویت ایرانی از نگاه اقبال چیست؟آیا تفاوتها و اختلافاتفرهنگی و تمدنی،هویت ایرانی را در معرض خطر قرار خواهد داد،یا عوامل دیگربه وجودآورندهی چنین خطری است؟سرانجام اینکه رویکرد وی نسبت به تجددباید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد؟ ویت ایرانی در تاریخنگاری اقبال چنانکه گفته شد،اقبال آشتیانی،در عرصههای مختلف از قبیل مطبوعات،تصحیح،تألیف و ترجمه به تحقیق پیرامون تاریخ ایران پرداخته است.
در عبارت زیر شدت نگرانی و تأثر خود را ازنفوذ برخی از مظاهر فکری غرب نشان میدهد زیرا به نظر وی رخنه و نفوذ فوپایبندی به آداب ایرانی را سست میکند: هرچند مقلدین بوزینهصفت،باغ و راغ دیگران را با اقسام شعبده درنظر ما بیارایند،و هرقدر کارکنان اجانب با بوق تبلیغات فریبندهیرنگارنگ در ما بدمند،چون جان ما بسته به باغ و راغ ایران است و حافظو مولوی و سعدی و فردوسی از صدها سال پیش زمان اختیار عقل و هوشما را بوده و به وسیلهی حبل المتینی که علاقه به این خاک و آب باشد بهعقل و هوش خود بستهاند،نخواهیم توانست از این صراط مستقیم منحرفشویم و به چیزی که به نظر ما هیچ لذتی ندارد و اگر هم به زعم ایشانلذتی دارد،مذاقها از درک آن قاصر است،بپیوندیم(اقبال،1327:2)."