خلاصه ماشینی:
"در واقع،بورس اوراق بهادار به عنوان مهمترین سازوکار اجرایی فراروی سیاستگذاران اقتصادی، با انتقال پارهای از وظایف تصدیهای دولتی به بخش خصوصی،جذب نقدینگی راکد و گردآوری منابع پساندازی سرگردان و هدایت آنها به سوی مصارف سرمایهگذاری،میتوانست در تجهیز منابع مالی توسعه اقتصادی و انگیزش مؤثربخش خصوصی برای مشارکت فعالانه در فعالیتهای اقتصادی نقش مهم و اساسی داشته باشد.
) با وجود این،بررسی عملکرد بورس اوراق بهادار در ایران نشان میدهد که بازار متشکل سرمایه،در عمل،جایگاه واقعی و شایسته خود را در اقتصاد ملی به دست نیاورده است، به گونهای که سهم منابع تأمین شده توسط این نهاد، در سنجش با تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی، به طور میانگین از مرز 6/1 درصد فراتر نرفته است.
وانگهی،طی دو سال اخیر، بازده انتظاری بورس اوراق بهادار تهران به دلیل تأثیرپذیری از وضعیت حکمفرما بر اقتصاد ملی با ویژگیهایی مانند پیگیری سیاستهای تثبیت اقتصادی،گرایش شرکتها به سوی تأمین منابع مالی از محل آوردههای نقدی و مطالبات (به تصویر صفحه مراجعه شود) به روز شده سهامداران،کاهش حاشیه سود سهام شرکتهای فعال در بخش صنعت و پذیرهنویسی تعداد زیادی از شرکتها سرمایهگذاری (به تصویر صفحه مراجعه شود) نوخاسته،با ساخت انتظارات پدیدآمده از عملکرد سالهای پیش از آن چندان سازگاری نداشته است.
در واقع،فراهم آمدن سازوکاری مناسب برای تجهیز منابع موجود در سطح اقتصاد ملی و به کارگیری آن در فعالیتهای اقتصادی،پیش از هر چیز به سامانیافتگی بازار سرمایه-به ویژه سازوکار بورس اوراق بهادار،به عنوان مهمترین ابزار تأمین مالی درازمدت- بستگی مییابد؛ضمن آنکه فراهم آوردن زمینههای افزایش منابع پساندازی واقعی و نیز شناسایی بهترین فرصتهای سرمایهگذاری در سطح اقتصاد ملی به عنوان حلقههای ارتباطی پیشین و پسین بازار سرمایه از اهمیتی اساسی برخوردار است."