خلاصه ماشینی:
"(همان،ص 84 ابیات 612 تا 617) 7-منوچهر:منوچهر از نوادگان فریدون است که بعد از نیای خود بر تخت پادشاهی ایران مینشیند و با راهنمایی و کمک فریدون به جنگ سلم و تور میرود،نخست تور را اسیر کرده و به قول فردوسی: سرشرا همانگه ز تن دور سرد دد و دام را از تنش سور کرد (همان،ص 96 بیت 908) سپس سلم را که به دژ3گریخته بود به انتقام خون پدر بزرگش ایرج با شجاعت تمام به هلاکت میرساند: یکی تیغ زد زود بر گردنش بدو نیمه شد خسروانی تنش (همان،ص 102،بیت 1044) منوچهر پس از فراغت از قتل تور و سلم،فتحنامهای نزد (به تصویر صفحه مراجعه شود) نیای خود فریدون میفرستد و خداوند جهان را به خاطر این موفقیت و پیروزی سپاس میگوید: یکی نامه بنوشت نزد نیا پر از جنگ و از چاره و کیمیا نخست آفرین کرد بر کردگار دگرباره کرد از شه نامدار سپاس از جهاندار پیروزگر کزویست نیرو از ویست هنر همه نیک و بد زیر فرمان اوست مهم دردها زیر درمان اوست کنون بر فریدون ازو آفرین خردمند و بیدار و شاه زمین...
زوتهماسب که مردی فرزانه و عاقل بود به شکرانه ی این نعمتهای بازیافته،به درگاه الهی اینچنین سپاس و آفرین می گوید: جهان چون عروسی رسیده جوان پر از چشمه و باغ و آب روان چو مردم ندارند نهاد پلنگ نگردد زمانه برو تار تنگ مهانرا همه انجمن کرد زو بدادار بر آفرین خواند نو(او) فراخی که از تنگی آمد پدید جهانآفرین داشت آنرا کلید بهر سو یکی جشنگه ساختند دل از کین و نفرین بپرداختند (شاهنامه ص 219،ابیات 40 تا 44) زو تهماسب پس از حکومت پنج ساله،در سن هشتاد و شش سالگی با جهان هستی وداع میگوید و بعد از وی پسرش گرشاسب پادشاه ایران زمین میشود."