خلاصه ماشینی:
"این امکان وجود دارد که صفآراییهای مکرر ایرانیان و یونانیان در دوران هخامنشی به تبادل فرهنگی میان این دو ملت انجامیده و به تبع آن بر محتوای داستانهای حماسی آنها تأثیر گذاشته و چه بسا که هفت خانهای ایرانی ریشه در اساطیر یونان داشته و یا آنکه خود دستمایهء اسطورههای یونانی قرار گرفته باشد.
با این فرض،در این مقاله،با نگاهی به ویژگیهای اسطوره و حماسه،به بررسی شخصیت و زندگی رستم و هراکلس و نیز محتوای هفت خان و دوازده خان پرداخته شده و ویژگیها و نقاط اشتراک و افتراق میان این دو پهلوان اسطورهای و خانهای آن دو،مورد بررسی قرار گرفته است.
تا آنجا که خواب بر خردش غلبه میکند و دومین بار که رخش میکوشد وی را از خطر اژدها آگاه سازد،او را تهدید به کشتن میکند؛همان رخشی که در خان اول به گفتهء خود رستم، سفر به مازندران بدون وجود وی برای رستم امکانپذیر نیست.
در این مرحله نیز رستم همچنان نیازمند یاری رخش است و هنوز«بیداردل»نیست که قادر باشد راه خویش را از میان تاریکی بیابد،پس عنان به رخش میسپارد و خود در پی او روان میشود.
در اینجا آزمونی دیگر در انتظار رستم است و او که از مرحلهء خوردن بیرویه و نیز وسوسههای نفسانی رهایی یافته،مانند خان سوم به سبب خشمی مهار ناشدنی دست به عملی نابخردانه میزند و گوشهای دشتبان را میکند و دوباره همانجا به خواب فرومیرود.
هرچند که عمل هراکلس برای رهایی مردم تب از مالیات انجام میشود و رستم نیز در دفاع از رخش دست به این عمل میزند اما هر دو پهلوان در سایهء خشم کنترل نشدهء خود،دست به عملی نابخردانه میزنند."