خلاصه ماشینی:
"4. ضبط و شمارش صورتهای کاربردی یکی از اصول و اهداف بسیار مهم فرهنگهای بسامدی غربی-که برای ما نیز لازم الاجراست-ضبط و شمارش صورتهای بهکار رفته در متن است؛درحالیکه دیدیم در ایران درست خلاف این عمل کردهاند و با تقلید بیمحابا از ولف و به این عذر ناپذیرفتنی که در اثر ضبط کاربردها بین این صورتها در فهرست الفبایی فاصله میافتد(مثلا صورتهای کاربردی فعل خوردن مثل خورد،بخور،میخورد،نخورده، بهاقتضای تفاوت حروف از هم پراگنده میشوند)همه ذا در ذیل صورت مطلق آورده و بدتر از همه اینکه بسامد تمام آنها را بهپای صورت مطلق منظور کردهاند و با پینهادن این سنت نادرست،این فرهنگها را از وصول به یکی از مهمترین اهداف آنها محروم ساختهاند،یعنی به این اصل اساسی اصلا توجه نکردهاند که مهمترین وظیفهء فرهنگ بسامدی ارائهء اطلاعات دقیق دربارهء هریک از کاربردهاست،نه یک کاسه کردن صورتهای کاربردی مختلف و سرجمع کردن فرکانسهای هرکدام،و معلوم نیست که این شکل کار به کدام نیاز پژوهندگان در زمینهء هریک از کاربردها،اختلافات و اشتراکات موجود بین آنها،بررسی چندی و چونی آنها مثل بسامد هر کاربرد بهتنهایی و بسامد کلی هریک از وجوه و صیغهها و خلاصه هرگونه بررسی آماری و سنجشی در این زمینه میتواند پاسخ دهد؟تعداد و نحوهء کاررفت اجزایی مثل پیشوندها و پسوندها را از روی چنین فهرستهای ناسنجیدهای چگونه میتوان بهدست آورد؟و خلاصه باتوجه به عیوب و نواقصی که از این جهت و جهات دیگر در اینگونه کارها هست،اخذ نتایج متقن و صدور حکمهای محکم دستوری و زبانشناختی و غیره برمبنای فهرستهایی اینقدر فقیر و غیر دقیق چقدر امکان دارد؟ پس در فرهنگ صدیقیان،که مؤلف محترم بهطور صریح آنرا از طراز واژهنامههای فرهنگستان زبان خوانده،اگر روشی جز این بهکار رفته باشد جای شگفتی است."