خلاصه ماشینی:
"به عبارتی در عین آنکه شعر دورههای مختلف و همچنین شاعران مختلف باهم متفاوت است و این تفاوتها در سبکشناسی بررسی میشود،گفتمان شعری هیچ دوره و فردی از نظام ساختاری جهان شمول و زمان ادبیات تخطی (1)برای اطلاع بیشتر دربارهی تمایز بین گونههای ادب رجوع کنید به: الف-حقشناس،علی محمد.
به عبارت دیگر اصل و مبانی شعر آفرینی(که تصویری هرچند مقدماتی از آن در پیوست 1 ارائه شده است)و قواعد و اصول نظم آفرینی1ناظر بر گفتمان شعری هر دوره و هر فرد است،اساس تمایز ادبیات از غیر ادبیات است و لذا بدیهی است که فصل مشترک شعر نو و کهن نیز باشد.
به نظر میرسد میتوان گفت که شعر نو و کهن،هر دو در سطح قواعد شعرشناسی و اصل عمومی آن یعنی سیلان نشانهها اشتراک کامل دارند،گرچه تجلی این اصل در آثار سروده شده در این دو"دوره"و اصولا در میان سبکهای مختلف فردی و دورهای متفاوت است،که در واقع وجه افتراق بین شعر نو و کهن و یا اوصلا بین سبکهای متفاوت فردی و دورهای است.
4-پایان سخن به نظر میرسد میتوان با این نتیجهگیری مطب را به پایان رساند که اگر به ادبیات نیز چون دیگر نظامات نشانهای و به تبعیت از زبانشناسی ساختگرا در دو سطح"زبان" (لانگ)که سطح اجتماعی،انتزاعی و فراگیر است،و گفتار(پارول)که سطح تجلی فردی است بنگریم قاعدتا به این نتیجه دست خواهیم یافت که سطح"زبان"سطح مشترک کل گفتمان شعری اعم از نو و کهنه است و سطح گفتار،سطح سبک است و طبیعتا"سطح افتراق،اما افتراقی که فقط در دل آن اشتراک معنی پیدا میکند."