چکیده:
حج در لغت به معنی قصد است،سپس استعمال آن به معنی:قصد زیارت خانهی خدا برای انجام دادن مناسک حج،مخصوص گردید.1به همین علت است که حجاج در آثار و اخبار مذهبی«مهمانان خدا»نامیده شده اند.2از دیدگاه عرفانی،حج رفتن به کوی یار برای دیدن روی یار است و زیارت خانه،وسیله است برای مشاهدهء صاحبخانه،و اگر چنین نباشد «حج»،جز زحمت و خانه،جز سنگ و گل،چیز دیگر نیست.پس موسم حج برای عارف،بهار گل و بلبل و شب قدر وصال عاشق به معشوق است،لذا آرزوی چنین وصالی،وصالی که مقصد نهایی عارف است،در اشعار فارسی با سوزدل خاص آمده است.بنابراین دیدگاه،زائر خانه خدا باید از قشر و پوست و ظاهر اعمال حج به لب و مغز و باطن اعمال برسد یعنی خانه را وسیله قرار دهد و به صاحبخانه نایل آید.-حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحبخانه3 -پیش ما کعبه به جز خاک سر کوی تو نیست قبلهء اهلنظر جز خم ابروی تو نیست4 زیبائی خاص بعد عرفانی حج،در اشعار فارسی و نقش تربیتی بسیار موثر آن،نویسنده را بر آن داشت که در این زمینه گلهایی را از گلستان شعرای شیرین سخن فارسی گوی گلچین کرده و به رسم تحفه،تقدیم علاقهمندان بکند و امید میرود این نوشته در تعمیق معرفت حجگزاران بهویژه در بعد عرفانی مفید واقع شود.
خلاصه ماشینی:
"چو شد القسه شبلی تا حرمگاه یکی را دید مست افتاده در راه سیه گشته ضعیف و ناتوان هم دلش رفته ز دست وبیم جان هم حکایت کرد شبلی نزد یاران که چون دید او مرا آهسته نالان مرا از پیش کعبه داد آواز که:ای بوبکر میدانی مرا باز؟ من آن نازک تن تازه جوانم که دیدی در فلان جایی چنانم مرا با صد هزاران نا و اعزاز به پیش خویش خواند و کرد در باز به هر ساعت مرا گنجی دگر داد به هر دم آنچه جستم بیشتر داد دلم خون کرد و آتش در من انداخت ز صحن گلشنم در گلخن انداخت به بیماری و فقرم مبتلا کرد ز گردونم به یک ساعت جدا کرد نه دل ماند و نه دنیا و نه دینم چنین کامروز میبینی چنینم1 به همین علت است که عطار عاقبت کار حاجی عارف را سرگردانی و سرنگونی و غرق خون شدن میداند:کاملی گفته است از پیران راه: هرکه عزم حج کند از جایگاه کرد باید خان و مانش را وداع فارغش باید شد از باغ و ضیاع بعد از آن ره رفت روزوشب مدام تا شوی تو محرم بیت الحرام چون رسیدی کعبه دیدی چیست کار آنکه نه روزت بود نه شب قرار جز طواف کار نبود بر دوام کار سرگردانیت باشد مدام تا بدانی تو که در پایان کار نیست کس الا که سرگردان کار (1)عطار نیشابوری،الهینامه،تصحیح هلموت ریتر،استانبول،مطبعه معارف ص 188 عاقبت چون غرق خون افتادن است همچو گردون،سرنگون افتادن است آنچه میجویی نمیآید به دست و ز طلب یک لحظه مینتوان نشست2 در توضیح این دیدگاه عرفا،میشود گفت که آنها این ویژگیها را از حدیث نبوی استفاده کردهاند که در آن حدیث این حالات از ویژگیهای یقین شمرده شده و در اخبار آمده است که رسول خدا(ص)نماز بامداد را با مردم برگزار کرد."