خلاصه ماشینی:
"انگار میخواهد با تکرار این صداهای موزون مردم خواب زده، استبداد زده و ترسیده از چکمه پوشان را هشیار و بیدار کند که در اینجا برای نمونه چند بیت از غزلهای مختلف او را ذکر میکنیم: -این وجیه الملهها هستند قاصر یا مقصر بر کنید از دوششان پاگون صاحب منصبی را -ما در ایران نشد از مرد زاییدن عقیم زان زن فرخنده را فرزانه فرزندیم ما -نصیب مردم دانا بجز خون جگر نبود در آن کشور که خلقش کرده عادت هرزه گردی را زلید رهای جمعیت ندیدم غیر خود خواهی از آن با جبر کردم اختیار اقدام فردی را -رشتهء تسبیح سالوسی بد آمد در نظر زین سپس دست من و زلف تو و زنار خوب نام آزادی ز بدکیشان نمیآید به ننگ کشور ویران ما را بود اگر احراز خوب -شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست آزادی اگر میطلبی غرقه به خون باش کاین گلبن نو خاسته بیخار و خسی نیست -شهر خراب و شحنه و شیخش همه خراب گویا درین خرابه به غیر خراب نیست -از روداد ز بیداد گران باید کشت اهل بیداد،گر این است وگر آن باید کشت -پیش عاقل بیتخصص گر عمل معقول نیست پس چرا در کشور ما این عمل معمول نیست واردات و صادرات ما تعادل چون نداشت هرچه میخواهی در ایران فقر هست و پول نیست -با عوامل تکفیر صنف ارتجاعی باز حمله میکند دایم بر بنای آزادی شیخ از آن کند اصرار بر خرابی احراز چون بقای خود بیند در فنای آزادی فرخی ز جان و دل میکند در این محفل دل نثار استقلال،جان فدای آزادی حوزههای گستردهای وجود دارند که شعر میتواند در آنها به صدایی مشترک بین انسانهایی با فرهنگ،زبان یا ویژگیهای سیاسی تبدیل شود."