خلاصه ماشینی:
"البته گاهی بعضی از این شعرا که از عالم هپروت به دنیای واقعیات نقل مکان میکردند و زور سرما و بیپولی دمارشان را درمیآورد ضربالمثلهایی میساختند که بفهمی نفهمی با وضع و حال خودشان جور بود،مثل جیکجیک مستونت بود یاد زمستونت بود؟ یا همین ضربالمثل زمستان و روسیاهی زغال و بقیه قضایا عیب کار این قبیل شعرا این بود که همین که هوا رو به گرمی میرفت و برفها آب میشد باز هوای شعر و شاعری به سرشان میزد و میرفتند کنار جوی آبی،یا سبزهزاری،و زیر سایه سرو چمانی مینشستند و هی شعر میسرودند و هی قافیه ردیف میکردند و هی مشاعره میکردند و هی ابیات لطیف را به سرو و روی معشوق جفاکار میکوفتند و از درد هجران آن میکشیدند و به رقیب جبار لعنت میفرستادند و برایش خط و نشان میکشیدند تا بهار میرفت،تابستان هم پشت سرش و نوبت برگریزان پائیزی میرسید،و باز روز از نو و روزی از نو!
شهرداری بلافاصله،و فیالبداهه در پاسخ سرود: «درختان پارک جنگلی نصر به این دلیل قطع شده که قرار است یک ساختمان صد و بیست طبقه در این منطقه ساخته شود» و سازمان حفاظت محیط زیست بدون آنکه قافیه را ببازد،قصیدهای شیوا سرود که مطلعش این است: «قانون حفاظت از محیط زیست و مقابله با آلودگی هوا یک قانون مترقی و بسیار کارآمد است،ولی مهمترین مشکل ما اجرای این قانون است که متأسفانه از سوی شهرداری تهران و برخی سازمانهای ذیربط اجرا نمیشود» سازمان حفاظت محیط زیست به امید اینکه در مشاعره گوی سبقت را از حریف (تصویرتصویر) برباید تجدید مطلع کرد و سرود: «قطع حدود یکهزار و دویست درخت سیساله در منطقهای به وسعت سه هکتار و تخریب پارک نصر از سوی شهرداری منطقه 2 تهران خسارت غیر قابل جبرانی به محیط زیست تهران وارد میآورد و آلودگی تهران را دو چندان میکند» عدهای از ناظران عجول این مشاعره پنداشتند قافیه برای شهرداری تهران تنگی خواهد کرد و از دادن جواب عاجز خواهد ماند،اما خیلی زود دریافتند در اشتباهند، زیرا شهرداری سرود: «سازمان حفاظت محیط زیست 7 هزار اصله درخت در پارک پردیسان در غرب تهران را قطع کرده و این عمل باعث اعتراض مردم شده است."