خلاصه ماشینی:
"اقتصادی اول استحاله اقتصادی،بعد استحاله سیاسی و فرهنگی (به تصویر صفحه مراجعه شود) کشوری که اقتصادش«خودمرکز»نباشد،فرهنگ و سیاستش هم وضعی متزلزل و ناپایدار دارد راهگشایان استحاله اقتصادی توجه ندارند،یا نمیدانند که سرمایهداری استعماری هرگز«همکار»و«شریک»نمیپذیرد دکتر شاپور رواسانی یکی بچهء گرگ میپرورید چو پرورده شد خواجه را بردرید جداکردن و جدادانستن فرهنگ و سیاست از اقتصاد،بخشی از استراتژی سلطه طبقات حاکم در جوامع طبقاتی است.
با وقوف به وجود چنین روابطی است که سیاستگذاران کشورهای سرمایهداری استعماری برای نفوذ،ادامه سلطه و یا بازگشت به سرزمین و جامعهای که بر اثر انقلاب مردم محروم علیه استعمار سرمایهداری و طبقه حاکم وابسته به استعمار از نظر فرهنگی و سیاسی و احتمالا اقتصادی آن را از دست دادهاند و یا ممکن است از دست بدهند،به تعیین استراتژی بازگشت از راه استحاله آرام اقتصادی میپردازند و میکوشند به جای آنکه بهطور مستقیم و خشن با چنین جامعهای برخورد کنند با انجام برنامه استحاله اقتصادی،امتیازات و منافع خود را-این بار محکمتر و مطمئنتر از گذشته-به دست آورده و تثبت کنند.
مسئولین دولتی و اجتماعی در این کشورها به جای آنکه به بررسی دقیق و علمی بافت اقتصادی جامعه خود پرداخته و به اتکاء بررسیهای علمی اجبارها و امکانات و تعیین خصایل عمده شیوه تولید مسلط،در پی حرکت به سوی خودمرکزی و استقلال اقتصادی باشند تا بتوانند در زمینه سیاسی و فرهنگی نیز از استقلال خود پاسداری کنند،تماموقت و نیرویشان را صرف بررسی قوانینی برای جلب و حمایت از سرمایههای خارجی میکنند و در این باب از وزرای بازرگانی،خارجه و اقتصاد دول و سران شرکتهای بزرگ سرمایهداری استعماری راهنمائی و کمک میخواهند."