خلاصه ماشینی:
"اگر این اصل را بپذیریم که همواره در هر سیستم اجتماعی،مدیریت آن سیستم باید از میان مولدترین زیر سیستمهایش انتخاب شود،آنگاه به سهولت به این نتیجه میرسیم که سیستم آموزش عالی یک کشور که بالاترین نهاد پژوهشی و آموزشی آن است خود بناچار باید نظام مدیریتی خود را انتخاب کند.
در چنین شرایطی چه نیاز به نزدیکی به صنعت برای حل مشکلاتش آنهم از طریق قراردادها و رقابت در چنین فضائی است!؟ در این میان بدون آنکه بخواهیم انتقادی از وضع دانشگاههای قدیمیتر که مستقیما به منابع مالی دولتی وابستهاند بکنیم،تا دولت را دچار وسوسه افزایش شهریه و از بین بردن این تتمه امکانات برای محرومان جامعه بکنیم،تنها به ذکر این نکته بسنده میکنیم که هنگامیکه برای یک خرید ساده در این مؤسسات هزار توی بوروکراتیک و عجیب و غریبی حاکم است و اگر بودجههای پژوهشی بدرستی در جائی که موردنیاز است خرج نمیشود،برای آنست که هنوز بین دانشگاه و نهادهای مولد جامعه رابطهای فعال برقرار نشده است،رابطهای که یک مدیر با تمایل به نظام دولتی و بوروکراتیک توان ایجاد آن را نخواهد داشت.
توجه داشته باشیم که بدون وجود یک دستگاه نقد همهجانبه، استفاده تنها از چند اصل جزم برای تحلیل واردات دانشهای اجتماعی ممکن است آثار و عواقب معکوسی را بوجود آورد و باز هم اصول این فعالیت مهم بزیر سئوال رود بطوری که نتوانیم از این اصول برای پیریزی تئوریهای مهم مدیریتی و اجتماعی جامعه خود استفاده کنیم."