خلاصه ماشینی:
"این مدل توضیح میدهد که برای حرکت درست و همهجانبهی جامعه به سوی اهداف خود،همواره باید چهار موضوع مورد توجه جدی قرار گیرند.
فرهنگ از طرفی یک پدیدهی عام است،یعنی هیچ گروه و جامعهی انسانی نبوده و نیست که فرهنگ نداشته باشد ف از طرف دیگر از آنجا که هر گروه و جامعهای پیوسته تحلیل و تفسیر خود را از واقعیات حیات و نیازهای بشر داشته و برخورد ویژه خود را در تلا برای رفع این نیازها مبذول داشته،طبیعتا فرهنگ خاص خود را ساخته است.
(ص 103) از ویژگیهای اساسی یک برنامهریزی فرهنگی موفقیتآمیز،این است که اولا اجرای برنامه در بستری صورت گیرد تا از حداقل طراوات و نشاط فرهنگی و اجتماعی برخوردار باشد و ثانیا نتایج اجرای برنامه موجب افزایش این طراوت شود.
(ص 110 و 111) سیر اجمالی تحولات برنامهریزی فرهنگی در ایران را دکتر محمد علی اکبری در کتاب خود 1327 یعنی سال شروع نخستین برنامهی عمرانی کشور عنوان میکند که تا پایان 1341 به طول انجامید و فرهنگ به امور آموزشی اطلاق میشد.
(ص 117-115) اکنون با ملاحظهی تحولات اجتماعی-فرهنگی جامعهی ایران لازم است در وهلهی نخست نیازهای واقعی فرهنگی جامعه را شناسایی کرده،در قالب سیاستگذاریهای فرهنگی آنها را طبقهبندی و اولویتگذاری کنیم و آنگاه با برنامهریزی واقعبینانه نسبت به حل معضلات فرهنگی و رسیدن به رشد متوازن و توسعهی فرهنگی مورد نیاز جامعهی امروز ایران،همسو و هماهنگ با تلاش برای توسعهی سیاسی،اقتصادی و اجتماعی کشور دست به اقدام مقتضی بزنیم.
رفیعپور میگوید،هرچند هستهی اصلی مطالعات جامعهشناسی،روابط اجتماعی بوده و هست،اما دردههی 1980 نیاز به عنوان یک عنصر اساسی در جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است."