چکیده:
اوحدی مراغهای(670 یا 673-738 هـ ق)شاعر صوفیمشرب قرن هشتم،از شاعرانی است که تاکنون بسیار کمتر از آنچه استحقاق داشته است،مورد مطالعه و تحقیق و نقد قرار گرفته است.اوحدی که در سالهای پایانی زندگی مولانا و سعدی و اوایل زندگی حافظ میزیست،البته همطراز آنان نیست ولی باید انصاف داد که دلیل اصلی مغفول ماندنش همعصری با آنهاست.از جنبههای برجستهء شاعری اوحدی،آثار تأثر و اقتباس اوست از شاعران پیشین و تأثیر او در شاعران پس از خود؛از جمله حافظ.وسعت و عمق این تأثرات، گواه غور و تعمق او در شاهکارهای ادب فارسی است.تردیدی نیست که بدون برخورداری از ذو و قریحه و استعداد خداداد،هیچ هنرمندی متولد نمیشود ولی رسیدن به قلههای کمال و فرهیختگی،مستلزم مطالعه و آموختن مداوم و کوشش مجدانه برای کشف راز شکوه و برجستگی شاهکارهاست؛نشانههای این تلاش در دیوان اوحدی،مشهود است.نمونههای تأثر اوحدی از فردوسی،منوچهری،ناصر خسرو،خیام،انوری،سنایی،خاقانی،نظامی،سعدی و مولوی حاکی از آن است که وی بیش از آنچه از وزن و قافیه و ساختار صوری شعر آنان متأثر شده باشد از مضمون و محتوا و شگردهای شاعرانهء آنها تأثیر پذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
اوحدی،کیخسرو را به مثابهء نماد عدالت و پارسایی و ترک دنیا میستاید و فرجام قدسی و ابهامآلود زندگی او را چندبار حکایت میکند که بررسی آنها به نوشتهء مستقلی نیاز دارد: شاد منشین که در سرای سپنج نتوان بود بیکشیدن رنج زان بدین عالمت فرستادند وین چنین ساز و آلتت دادند تا به اینها نظر دراندازی چارهء کار خویشتن سازی زیرکانی که راز دانستند سر اینها چو باز دانستند زین میان زود برکنار شدند گنجوش سوی کنج غار شدند گر تو کیخسروی به دین و به داد ور چو ناصر شوی به حجت وداد تا نشویی ز ملک ایران دست نتوانی به کنج غار نشست پند درویش اگر نیندوزی زین دو خسرو چرا نیاموزی؟ (دیوان،ص 521) از میان شخصیتهای اساطیری،پهلوانی و تاریخی،نام و بعضی اشارات مربوط به افراد زیر در شعر اوحدی به کار رفته است:اسفندیار،اسکندر،ایرج،بهرام،بهمن7،بیژن،توران، تورانیان،تهمتن،جام جم،جام جمشید،جام جهاننما،جام گیتینمای،جم،جمشید، خسرو پرویز،دارا،رخش،رستم،زال،سیاووش،شیرویه،شرین،ضحاک8،طاق کسری، فرنگیس،فریدون،قباد،کسری،کیخسرو،کیقباد و مانی.