چکیده:
داستان اصحاب کهف قصه جذاب معروفی است که به دلیل اثبات حقانیت بعث و رستاخیز مردگان، در طول تاریخ و به خصوص در قرون میانه، مورد توجه جوامع مسیحی و مسلمان بوده است.
این داستان، که در جهان غرب مسیحی با عنوان«خفتگان افسس» یا «هفت خفته افسس» شهرت دارد، حماسه ای دینی و میراث و مضمون مشترک دو دین توحیدی مسیحیت و اسلام است و متضمن گواهی بر قدرت خداوند و، به جهتی، دال بر حقانیت رستاخیز است.
در دست بودن بیش از دویست دست نویس از این قصه به زبان های گوناگون و روایات متعدد از آن در ادبیات شرق و غرب، به ویژه سریانی و یونانی، حکایت از رابطه نزدیک معنوی و فکری دیرینه میان غرب و شرق دارد. این دست نویس ها شامل دو گروه است: گروه شرقی و گروه بیزانسی و غربی (HASTiNGS1971, s.v. “Seven Sleepers”)...
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که گزارشهایی از شکنجه و آزار مسیحیان شهر افسس به فرمان امپراتور دقیانوس در اواخر سال 249 و اوایل سال 250 م در دست است، به نظر میرسد که اصل داستان واقعیت تاریخی داشته باشد و از طریق روایت سریانی ژاک ساروقی Jacques de Saroug (452-521 م) از جهان مسیحیت به عالم اسلام رسیده است.
10) Theodosius 11 ) روایت ژاک ساروقی که فرانسیس ژوردن آن را از روی دستنویسی متعلق به قرن هفتم یا هشتم میلادی به فرانسه ترجمه کرده، به اجمال به شرح زیر است: در عهد قیصر دقیانوس مشرک، هشت نوجوان نجیبزاده که به فرامین شرکآلودش مبنی بر پرستش خدایان گردن نمینهادند و از بیم جان، اعتقاد خویش را پنهان میداشتند، به غمازی سخنچینانی که شاه را از سرکشی و نافرمانیشان آگاه کرده و با خبر میکنند که جوانان دین دیگر گرفته و مسیحی شدهاند و قیصر خشمگین، ایشان را برای ادای پارهای توضیحات ب) در متون اسلامی(12) به زبان عربی داستان اصحاب کهف در دو گروه کاملا متمایز _______________________________ به حضور فرا میخواند، بهناچار اقرار میآورند که مسیحی شدهاند.
از اینرو، بنا به مشیت الهی، یک تن از توانگران شهر افسس تصمیم میگیرد که آغلی برای گله و رمهاش در بالای کوه بسازد، و بدین نیت دست به کار میشود که چشمش به سنگهای تراشیده میافتد، پس آنها را فرو میریزد و در این هنگام، «روشنایی به درون غار تابیده، فرزندان نور را از خواب بیدار میکند»."