چکیده:
تاریخ بیهقی،از شاهکارهای نثر فارسی به قلم ابو الفضل بیهقی،ادیب و تاریخنگار عهد غزنوی،از جمله کتابهایی است که برای تدریس در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در نظر گرفته شده و هرساله متن کامل این کتاب یا گزیدههایی از آن با شرح و توضیح برخی واژگان و نکات ادبی و زبانی به قلم مؤلفان مختلف منتشر میشودس.از جمله شرحهایی که تمام متن کتابس را مورد بررسی قرار داده و به توضیح و تشریح نکات ادبی و دستوری و سبکی متن پرداخته،شرحی است که استاد گرامی جناب آقای دکتر خلیل 2L خطیب رهبر منتشر کردهاند.این کتاب سالهاست که مورد استفادهء دانشجویان قرار میگیرد و به عنوان مرجع اصلی این درس محل رجوع استادان و دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی است.این شرح از تاریخ بیهقی چندین سال است که بدون تغییر و بیهیچ حک و اصلاحی عینا منتشر میشود.این نوشتار به بررسی برخی ابهامات در این شرح میپردازد،به این امید که شاید برخی نکات اصلاحی مورد توجه مؤلف محترم، استاد خلیل خطیب رهبر قرار گیرد و در صورت صلاحدید در چاپها و ویرایشهای بعد مورد استفاده قرار دهند.
خلاصه ماشینی:
نقدی بر تاریخ بیهقی شرح دکتر خلیل خطیب رهبر کمال راموز* (به تصویر صفحه مراجعه شود) *تاریخ بیهقی؛با معنی واژهها و شرح بیتها و جملههای دشوار و امثال و حکم و برخی نکتههای دستوری و ادبی *به اهتمام:خلیل خطیب رهبر *انتشارات مهتاب،7831 اشاره تاریخ بیهقی،از شاهکارهای نثر فارسی به قلم ابو الفضل بیهقی،ادیب و تاریخنگار عهد غزنوی،از جمله کتابهایی است که برای تدریس در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در نظر گرفته شده و هرساله متن کامل این کتاب یا گزیدههایی از آن با شرح و توضیح برخی واژگان و نکات ادبی و زبانی به قلم مؤلفان مختلف منتشر میشودس.
» (51/881) محل اشکال،جمله آخر است؛در توضیحات چنین آمده:«ظاهرا مقصود این باشد که دیگر بزرگان از انواع اسباب بزرگی یک چیز داشتند ولی حاجب غازی چیزها داشت» در اینجا ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد اولا اینکه حاجب غازی فروگرفته میشود و علت اصلی آن غرور تکبری است که به او دست میدهد و آلات و اسباب و غلامان خود را به رخ دیگران میکشد، که پدریان را«سخت ناخوش میآمد،وی را در آن حد دیدن،که خرد دیده بودند او را»(ص 981 سطر 3)پس در صدد توطئهچینی بر ضد او بر میآیند و او را بر میاندازند.
ثانیا همانطور که مشاهده میشود در جمله بعد نویسنده از خواننده عذرخواهی میکند، آیا عذرخواهی او به خاطر سخن طولانی و ملالآور است یا استوار و محکم؟ثالثا در صحنه بعد چنین جملهای میآید«من کار خویش میکنم و این ابرام(به معنی:به ستوهآوردن،که در توضیحات کتاب نیز این معنی ذکر شده است)میدهم،مگر معذور دارند»که معنای پیشنهادی ما را تأیید میکند.