چکیده:
ترسیم پدیدهای دیداری، و سخن نقاش آمیزهای از خطوط و رنگهاست.درهم تنیدگی خط
و رنگ که در طبیعت به بهترین نحو ممکن پرورانده شده، در پرده نقاشی، چونان واژهای
است که سخنپرداز در کنار یکدیگر میگذارد تا جمله و سپس جملات نوشتار شکل
گیرد.نوشتار حاضر میکوشد، با تکیه بر اصول معناشناسی نوین، درهمتنیدگی رنگها و
خطهای یک پرده نقاشی را در مورد رویدادی بزرگ و واقعی به وادی واژهها بکشاند:این
پرده نقاشی«عصر عاشورا»نام دارد.گر چه این ترسیم اولین و آخرین سخن در مورد واقعه
عاشورا نیست، بلکه یکی از نگاههای ممکن است که هنرمند میتواند در مورد این واقعه
داشته باشد.تلاش این مقاله در این است تا نشان دهد چگونه عوامل مختلف به کار گرفته
شده در این اثر هنری، دست به دست هم دادهاند تا پیام مهمی را به بیننده
برسانند:واقعه عاشورا یک استمرار است و قهرمان غایب یک حاضر ناظر.
خلاصه ماشینی:
"اما تنها پرندگان نیستند که خنثیکننده وابستگی زمینی این دنیای ترسیمشده هستند، بلکه نخلها نیز در این امر دخیل میباشند، چه محدوده دنیای دیداری را میشکنند و بخشی از آنها در خارج از نگاه بیننده قرار میگیرد.
اما عامل بسیار مهم دیگری که حکایت از وابستگی این دنیای دیداری به دنیای«غیراینجایی»یا والا دارد، غیاب قهرمانی میباشد که اسب متعلق به اوست:بدینسان دنیای ترسیم شده در این تصویر، دنیایی سری است؛چیزی وجود دارد که به عرصه ظهور در نمیآید و برابر دادههای معناشناسی چنین چیزی«راز»یا«سر»نامیده میشود، که با چشم مادی یا نگاه خاکی قابل رؤیت نیست.
از آنجایی که در این تصویر، پشت صحنه از نوری غبارآلود پوشیده شده، نگاه بیننده نمیتواند مدت مدیدی در مسیری افقی بماند و مجبور است برای ادامه حیات درازای نخل، یا طنابهای متصل به چادر را دنبال کرده، به سمت بالا حرکت کند و از محدوده ترسیم خارج شود.
انحنای تنه نخلها، انحنا و نیمدایرهای که در خطوط شکلدهنده خیمه هویداست، انحنای سر و گردن و پشت اسب، مجموعه انحناهایی که بدن تیرهپوشان بشری ایجاد کرده است، همینطور نیمدایرههایی که غلاف شمشیر و زین اسب را شکل میدهند، همه و همه بیانگر یک مطلبند:غم، اندوه و ماتم بسیار سنگین حاکم بر این دنیای دیداری.
تکرار مراسم عاشورا یا تکرار سخن هنرمندان در مورد واقعه عاشورا یعنی همین جستجو، جستجوی قهرمان ارزشی که هم حاضر است(چرا که همه وجودها او را احساس میکنند)و هم غایب(چرا که عصرها همچنان در جستجوی او بر سر و روی خود میزنند)."