چکیده:
تاریخ تفکر و معارف انسان در زمینه آیندهنگری چه تحولاتی داشته است؟آیا این
تحولات جریان تکاملی داشتهاند؟آیا مجموعه دانش بشر در این باره قابل اتکاست و
میتوان بر اساس آینده را به نحوی قابل اتکا پیشبینی کرد؟برای پاسخگویی به این
پرسشها، باید جریان تحولات و تکامل آیندهنگری و معارف مربوط بررسی شود.این مقاله
به این موضوع پرداخته و با بررسی تاریخ اندیشههای آیندهنگری، چهار مرحله را برای
تکامل اندیشه آیندهنگری ترسیم میکند:1)دوران اتکا به نیروهای فرا طبیعی،
2)آیندهپردازیهای تخیلی-فلسفی، 3)تحلیلهای تاریخی-فلسفی و 4)تبیینهای
علی-تاریخی.موقعیت آیندهنگری و فعالیتهای بشر در این مورد در قرن بیستم-که چهارمین
مرحله از این روند را طی میکند-به تفضیل تشریح شده است.در ادامه اشارهای به برداشتهایی که ایران از این معارف کرده و بیان فعالیتهای
ایران در زمینه آیندهنگری پرداخته شده است.سرانجام، این مقاله به این نتیجه میرسد
که با وجود جریان بسیار مناسب تکاملی آیندهنگری و معارف بشر در این خصوص، هنوز در
بسیاری از زمینهها روش مناسبی برای پیشبینی قطعی آینده وجود ندارد و در آنجا که
روشی هست، ملاک شناخت آینده، گذشته است. یعنی هنوز آینده، تعمیم گذشته تلقی میشود.
خلاصه ماشینی:
"میتوان گفت دیگر همه کشورهای پیشرفته و در حال توسعه به اهمیت و لزوم این گونه مطالعات آیندهنگرانه پی برده و برای پیریزی آیندهای بهتر به آیندهنگریهای نیمه دوم قرن بیستم که با استفاده از تخصصهای مختلف به صورتی نظام یافته در خصوص تحولات آینده جهان صورت گرفته، موارد آتی است:-مجموعهای از مطلاعات آیندهنگرانه امریکا پس از جنگ جهانی دوم که تکوین آن به شدت به طرحهای جنگی ارتش اتکا داشت، از مجموعههای بزرگ این نوع مطالعات است.
میبینیم که در جهان و ایران حرکت علمی پیشبینی و آیندهنگری و توجه به مبانی آن رشد چشمگیری کرده است، اما هنوز جهان از نظر علمی توان پیشبینی لازم آینده را برای پیشگیری ناملایمات و برنامهریزی مطلوب به دست نیاورده و چون همه اطلاعات و دانستهها مربوط به گذشته و حال است و همه چیز در حال تغییر و دگرگونی است، هنوز هم آینده، متفاوت از آنچه که ما بر اساس گذشته درباره آن تصور میکنیم خواهد بود.
به هر حال هنوز میتوان گفت «گذشته چراغ راه آینده است»و بشر برای آگاهی و اطمینان بیشتر از آینده به دانش-هر چند درکمترین مقدار ممکن باشد-اتکا خواهد کرد؛البته بر اساس اصول علمی و با نگاهی عالمانه به مجموعه الزامات و نیازها و هدفهای مختلف آینده که این، ماحصل پیشرفت علمی آیندهنگری بشر تا به امروز است، پیشرفتی که از توسل به نیروهای فراطبیعی آغاز شد و با طی کردن 4 مرحله تکاملی، امروزه به تبیینهای علی-تاریخی-با آگاهی از الزامات و نیازها و اهداف خاص آینده-رسیده است، به گونهای که امروزه دانشمندان مختلف، علی رغم ضعفها و نصانهای روش علی-تاریخی، آن را آخرین راه چاره کشف شده برای آیندهنگری-البته با در نظر گرفته الزامات آن-میدانند."