چکیده:
قیاس غیر متعارف(علاقات)یکی از موضوعاتی است که در منطق نسب،که از شاخههای منطق جدید است،بحث میشود.منظور از قیاس علاقات آن است که موضوع یا محمول به عنوان حد وسط در قیاس تلقی نشود،بلکه یکی از متعلقات موضوع یا محمول این نقش را داشته باشند،مانند الف بزرگتر از ب است.ب بزرگتر از ج است؛پس الف بزرگتر از ج است.
عادل فاخوری در کتاب خود،«منطق العرب من وجة نظر المنطق الحدیث»،سعی کرده است بحث از چنین قیاسی را در منطق سنتی ریشهیابی کند.او نشانههایی از بحث فوق را در آثار ابن سینا میبیند،اما تکیهء بیشتری به کتاب«البرهان»نوشتهء اسماعیل کلنبوی،از علماء متأخر،دارد.عادل فاخوری معتقد است سه عامل در پیدایش بحث از قیاس علاقات تاثیر داشته است:قیاس مساوات،تمثیل در اصول فقه و عدم وجود«رابطه»در زبان عربی. آنگاه او سعی کرده است با استفاده از نماد،آنطور که در منطق جدید متداول است،ضروب مختلف از اشکال چهارگانهء قیاس را مورد بررسی قرار دهد و در نهایت نتیجه میگیرد شرایط انتاجی که در قیاس سنتی مورد نظراست در مورد قیاس علاقات نیز صحت دارد.
در این مقالهء،دیدگاه عادل فاخوری توضیح داده شده است و با توجه به بعضی از آثار ارسطو و منطقدانان مسلمان بویژه ابن سینا و خواجه نصیر و نیز تعدادی از علمای اصول فقه،نظر او مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.بحث از قیاس علاقات میتواند زمینهساز پیدایش منطق نسب باشد.اگرچه نشانههایی از بحث فوق در آثار منطقدانان مسلمان وجود دارد،اما متأسفانه به علت محصور بودن در ضوابط منطق ارسطویی بحث فوق در میان مسلمانان چندان تعمیق نیافت و در نتیجه چیزی به عنوان«منطق نسب»در منطق سنتی پدید نامید.
خلاصه ماشینی:
"کلام او چنین است: «و اما المحقق الدوانی فیوجه علی وجه لا یحتاج الی ارتکاب المسامحة فی هذا القیاس[منظورش مثالی است که خواجه طوسی آورده]و لا یرد علیه ما یرد علی القوم علی ما عرفت[منظور ول معترض است که قاعده قوم در بعضی از مثالها نقض میشود]و هو ان الاکبر حقیقة هو المولف و الاوسط هو المؤلف و اللام الجارة تعاد فی النتیجه و یمنع کون الوسط یجب تکرره بعینه بلا زیادة و نقصان،بل کثیرا مازید علی الاوسط شیء یعاد فی النتیجه کما فی قولنا:زید ابن عبد الله و عبد الله کاتب فزید ابن کاتب من غیر تحمل و ارجاع الی واحد من الاقیسة المشهورة،فلا یرد علیه مایرد علی القائلین بالاول»51 اگر بتوان گفت منظور محقق دوانی از اینکه مثالهای مذکور از نوع قیاسهای مشهور نیست قیاس «غیر متعارف»است میتوان کلام او را آشکارا مربوط به قیاس علاقات دانست و این تایید دیگری است که قبل از کلنبوی علمایی بودهاند که به موضوع اشاراتی داشتهاند.
و انما الزمم التزامها[منظور از تثنیه در التزامها دو پیشنهادی است که ارموی و صاحب الکشف در مورد افزودن مقدمه خارجیه در قیاس مساوات دادهاند]ما سبق الی اوها مهم من ان الاستلزام بالذات انما یکون اذا تکرر الوسط و لا برهان لهم دال علی ذکل و لا فی تعریف القیاس ما یشعر به»52 ملاحظه میکنیم شارح مطالع در این کلامش اختلاف مبنایی با قوم دارد و شاید سخن او مشعر به این باشد که تنها رابطه بین موضوع و محمول رابطه اندراج و تضمین نیست بلکه سایر روابط(مثل مساوات)را نیز میتوان فرض کرد که همان قدرت نتیجهگیری در قیاسات را داشته باشند بدون اینکه احتیاجی به قواعد قیاس از جمله تکرار حد وسط باشد و باید گفت این نظریه بسیار نزدیک به نظریهء منطقدانان متأخر در مورد قیاس علاقات است."