خلاصه ماشینی:
"ابن خلدون دربارهء خصلتهای شهرنشینی و بادیهنشینی معتقد است که اینگونه رفتارها که به اقتضای محیط زندگی در افراد ایجاد میشود،بتدریج به صورت عادی درآمده،نسلهای بعدی نیز به همین ترتیب،تربیت میشوند:«اصل قضیه این است که انسان ساخته و فرزند عادات و مأنوسات خود میباشد و نه فرزند طبیعت و مزاج خویش؛و به هر چه در آداب و رسوم مختلف انس بگیرد تا آنکه خوی و ملکه و عادت او شود،سرانجام همان چیز جانشین طبیعت و سرشت او میشود»4او در جای دیگر دربارهء خصوصیات اقوام بیابانگرد میگوید:«دشتهای بیآب و گیاه محل سختی معیشت و گرسنگی است ولی آنان بدان محیط خو گرفته و نژاد ایشان در آن سرزمین پرورش یافته است و در نتیجه عادات و احوال گذشتگان در ایشان چنان رسوخ یافته است که به منزلهء خصال ذاتی و طبیعی آنان شده است»5.
گرم و یا سرد و یا معتدل و نیز انسانی که در محیط بادیه و صحرا و بیابان و یا شهر و روستا زندگی میکند،صفات ویژهای را قائل میشود و معتقد است ک به هر مقدار انسان از هریک از محیطها فاصله گرفته و به محیط جدید خو بگیرد از صفات و خصوصیات محیط جدید برخوردار میشود؛برای مثال در خصوص بادیهنشینان گفته است:«تندخویی و خشونت بادیهنشینی بیش از نرمخویی شهرنشینی بوده است و به همین سبب میبینیم شهرنشینی به منزلهء هدفی برای بادیهنشینان است که به سوی آن در حرکتند و هنگامی که به فراخی و معیشت و توانگری میرسند،از این راه به عادات و رسوم تجملخواهی و ناز و نعمت رو میآورند و آن وقت به آرامش و استقرار زندگی متمایل میگردند و به قیود شهرنشینی تن در میدهند»1."