چکیده:
توسعه علوم انسانی و بسط مباحث درباب روش این علوم منجر به پیدایی روشهای مختلف پژوهش و تحقیق در این حوزه شده است. از متأخرترین روشهای جدید در مطالعه رفتار انسانی‘ منطق هرمنوتیک یا روش تأویل و تفهم است که پس از بروز بحران و برخی مشکلات و انتقاد از روشهای اصالت تجربه (Amprism) و مذهب تحصلی (Postitivism) در زمینه مطالعه رفتار انسانی تکوین یافته است. در این مقاله اصول و مبانی و نتایج مثبت و مشکلات این روش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان مثال، معنای اسنادی یک نقاشی زمانی فهمیده میشود که در چارچوب جهانبینی جامعه یا گروهی که در آن تولید و تهیه شده است مورد توجه قرار گیرد 12 در پاسخ به انتقاد کسانی که بر چنین علمی(دانشی که برپایه روانشناسی جای یابد)انتقاد کنند، دیلتای در اثرش مقدمه بر مطالعه علوم انسانی مینویسد:البته ادعا میکنند که شناخت امور شخصی ممکن نیست ایجاد علم را موجب آید.
مفهوم فوقآلی یا فراآلی ابتدا در کتاب اصول جامعهشناسی هربرت اسپنسر مطرح شد، از نظر او محدوده فوق آلی به معنای آن کنش و واکنش بین انسانها، حیوانات و حتی حشرات است، با فرهنگ از دو جهت تمایز مییابد:1)فرهنگ با ساخت آلی انسان (دنباله زیرنویس در صفحه بعد) در این بین پیروان روش تأویل نیز با صراحتی بینظیر و بهطور اساسی دانشهای انسانی را از علوم طبیعی جدا ساختهاند.
محدوده این دانشها با توجه به دیدگاه اصحاب تأویل بسیار وسیع است، دیلتای علاوه بر علومی چون جامعهشناسی و علوم سیاسی و اقتصادی که جنبه تجربی دارند، علوم اعتباری مانند علم اخلاق وشناخت زیبای و شعر را نیز در زمره علوم مربوط به روح قرار میدهددر یک کلام، علوم روحی آزمایش نیست، بلکه زیسته(به جان دریافته)است 20 .
روانی 1 که به مجردسازی انسان و تحلیل صرف رفتارش بدون در نظر گرفتن مجموعه اجتماعی که فرد در درون آن جای دارد، میپردازد، نشان درستی راهی بود که اصحاب تأویل گزیدند ریمون بودون در اثر جدیدش بحران جامعهشناسی برین عقیده است که هرگز تحلیل عمل یا رفتار یک عضو سند یکای کارگری تنها با شناخت ویژگیهای فردی او میسر نیست، بلکه باید فرد را در فضای اجتماعی و بطور کلی کلیه عناصر محیط پیرامونش تحلیل کرد."