چکیده:
معنویت یکی از ضرروتهای بشری است، آنگونه که میتوان انسان را معنوی بالطبع دانست. این معنویت طبعی، همیشه آدمیان را همراهی میکند و هیچ گاه از سرشت او جدایی نمیپذیرد. ولی قبل از هر چیز لازم است تا درباره چیستی معنویت و پرسشهای مهم این عرصه سخن بگوییم. گفتمان معنویت با پرسشهای فراوانی از جمله موارد ذیل روبرو استعلیهمالسلام معنویت چیست؟ آیا انسان به معنویت نیازمند است؟ جهت نیازمندی انسان به معنویت چیست؟ آیا نیاز انسان به معنویت، همیشگی است یعنی انسان در هر مقطع زمانی و در هر اندیشهای و در هر عصر و مصری به معنویت حاجت دارد؟ آیا می توان علاوه برنیازمندی انسان سنتی به معنویت از نیازمندی انسان مدرن و پسا مدرن به معنویت دم زد؟ آیا نیاز به معنویت، تحققپذیر است؟ انسان معنوی از چه کارکردهای معرفت شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی و وظیفه شناختی برخودار است؟ عوامل وموانع تحقق و ترویج معنویت چیست؟ نگارنده دراین مقاله درصدد است تا به پاره ای از عوامل وموانع معنویت اشاره کند.
خلاصه ماشینی:
"« این گرایشهای فطری و احساس زیبایی ممکن است بر اثر غفلت و عدم توجه انسان نسبت به مبدأ آفرینش، مورد سوء استفاده و تحت تأثیر وسوسههای شیطان قرار گیرد و حتی اعمال زشت آدمی زیبا جلوه کند و آدمی دچار عصیان و گناه گردد.
دومین منزل سالکان الی الله برای مقابله با گناه، »توبه« و بازگشت به خداست؛ یعنی وقتی منزل یقظه و بیداری حاصل شد و انسان متوجه ضلالت و اوهام گشت، فهمیده است که گرفتار تخیلات و توهمات خود شده و در حجب ظلمانی گرفتار بوده است، یا گرفتار توقف در حجب نورانی شده و در منزلی از منازل نورانی قرار داشته و رغبتی برای صعود و ارتقا به منزل بالاتر نداشته است، این بیدار شدن، آگاهی را برای انسان فراهم میکند و وقتی آگاه شد، نوبت توبه و بازگشت به سوی خدا میرسد و اگر توبه نکند به خودش ظلم کرده است.
چه توفیقی بالاتر از این که انسان کاری انجام بدهد که قبل و بعدش با توبه الهی همراه باشد؟ لذا اگر کسی به این شناخت و معرفت عملی برسد و حقیقت این مطلب را درک کند و گاهی با خدای خود خلوتی داشته باشد و توبه کند، در واقع توبهاش را با توبه الهی عجین کرده است.
انسان با ایمان و معنویت میداند هر چیزی در جهان حساب معینی دارد و اگر عکس العملش در برابر تلخیها به نحو مطلوب باشد، فرضا خود این غیر قابل جبران باشد، به نحوی دیگر از طرف خداوند جبران میشود."