خلاصه ماشینی:
"23 اما هر کدام از این دو معنا را بگیریم، بدون شک حوزهی تأویل از قبیل تفسیر و معانی لفظ نیست، خواه عینیت یافتن در خارج و به تعبیری مصداق باشد یا حقیقتی که حکم، خبر و هر امر ظاهری که بر آن اعتماد دارد باشد، لذا ممکن است حقیقت و مصداقهای گوناگون کلام برای مردم روشن نباشد، اما چون معنای لفظ بر اساس قواعد زبان عربی گفته شده، قابل فهم و کشف برای مردم میباشد و گرنه باید قرآن مجمل و غیر مبین باشد و این نظر با نور، موعظه و هدایت بودن قرآن سازش ندارد.
8. جایگاه انحصاری اهلبیت نسبت به قرآن پس از بحث در دلالت روایاتی که به توصیف جایگاه اهلبیت میپرداخت، اکنون این سؤال مطرح است، پس اهلبیت چه نقش انحصاری نسبت به بیان قرآن خواهند داشت و اصولا در چه مواردی است که مرجعیت اهلبیت در فرهنگ اسلامی مورد تثبیت و تأکید قرار می گیرد و غیر قابل جایگزین است؟ بیگمان آنچه در قرآن کریم برای پیامبر آمده و از وظایف واسطهی وحی بر شمرده شده است، برای اوصیا و جانشینان او، یعنی کسانی که متصل به خزانهی وحی بودهاند و به باب مدینهی او پیوند داشتهاند، باید قائل شد.
بنابر تفسیری که تأویل را مرادف با بطون قرآن میداند و معانی بطنی، لایهبهلایه است، ممکن است افرادی با آموزش و تهذیب نفس و تفکر در آیات، تنها به لایههایی از تأویل و بطنی از بطون قرآن دسترسی داشته باشند، اما آنچه که از روایات فراوان استفاده میشود، این است که اهلبیت پیامبر چون از راسخان در علم هستند و تأویل را از پیامبر آموختهاند و در بیت وحی تربیت شدهاند، این ویژگی را دارند که از کمال تأویل برخوردار باشند و به جایگاه انحصاری برسند که در آنجا افراد معمولی به آن دسترسی ندارند."