خلاصه ماشینی:
"در حقیقت در جایهای دیگری هم که این واژه به صورت نام خاص آمده است(مثلا در تاریخ طبری،حلقهء یکم،ص 816 در ذکر ابر سام هرجند)،همه جا هرزبد باید خواند و«رئیس خواجگان حرم»معنی باید کرد.
به گمان ما صورت«منشور»،که در نسخ متعدد و قدیمی آمده است اصل نام را بهتر نگهداشته است که ظاهرا منشخر بوده است،و آن ریختیست از نام منوشخور(-منوش خورنه)که در ارتباط با خاندان منوچهر در تاریخ طبری و بلعمی و مجمل التواریخ و غیره به صور مختلف و تحریف شدهای چون منشخر،منسحر و جز آن مییابیم.
Markwart,Wehrot und Arang,Leiden 1938, در اینجا تذکر این نکته لازم است که گو این که هیچ متنی از شاهنامه در دست نداریم که صورت درست کنبندان را نگهداشته باشند ولی خود استاد با تصحیح فری ویس (به جای فرنگیس)و بستور(به جای نستور)راه درست پیدا کردن اینگونه نامها را به ما یاد دادهاند.
این سردار در بهمننامه ایرانشاه بن ابو الخیر[یا ایرانشان]بسیار مشهور است و همه جا اردشیر و یل اردشیر آمده است،و در مجمل التواریخ و القصص(ص 92)هم گفته شده که بهمن را پهلوان«اردشیر بود پسر بیژن».
دست آخر دو نکتهء دیگر را تذکر میدهیم:ج 1،ص 117،بیت 1: «اگر تندبادی برآید ز کنج به خاک افگند نارسیده ترنج» آمده است،ولی آیا-همانطور که ماهیار نوابی در نقد خود بر داستان رستم و سهراب چاپ مرحوم مینوی آورد-اینجا کنج به معنی کنگ-خوارزم نیست که همان «باد خوارزم»باشد؟و دیگر این که با وجود این که در شاهنامه(ج 5،داراب 44 و بعد) و متون دیگر نام پدر حقیقی اسکندر را فیلقوس نوشتهاند،آیا نباید آن را به صورت فیلفوس درآوریم؟ از خداوند بزرگ طول عمر و تندرستی و کامیابی بیشتر استاد خالقی در راه خدمت به فرهنگ ایران را آرزو میکنم."