چکیده:
بررسی تأثیر ادبی انقلاب مشروطه در عثمانی(1908 م.)در کنار تأثیر انقلاب مشروطه در ایران(1906 م.)بر آسیای مرکزی-که از نظر تعلقات زبانی،ملی و مذهبی با دو کشور یاد شده دارای اشتراکات تاریخی هستند-مسئلهء اصلی این نوشتار است.ما در این مقاله،با استفاده از روش تحلیل محتوا پس از بررسی تأثیر محیط فرهنگی استانبول بر حلقهء نخست جنبش روشنفکری آسیای مرکزی،یعنی احمد دانش(1242-1314 ق./1827-1897 م.)و معاصران وی،نقش مهم این محیط را در تغییر جغرافیای فکری و فرهنگی حلقهء دوم جریان روشنفکری این منطقه،معروف به جدیدیه-جدیدان-و تأثیر آن در شکلگیری ادبیات نوین فارسی با تکیه بر آثار سه تن از رهبران اصلی جنبش،یعنی میرزا سراج حکیم(1878-1914 م.)صدر الدین عینی(1877- 1954 م.)و عبد الرئوف فطرت18860-1938 م.)در بخارا نقد و بررسی کردهایم.این بررسی نشان میدهد ایران و عثمانی که در وضع غیراستعماری با تمدن و تجدد غربی مواجه شدند،پس از بیداری و تلاش برای انجام اصلاحات همه جانبه در حیات اجتماعی خود در نیمهء دوم قرن نوزدهم،تأثیر فراوانی نیز بر حوزهء فرهنگی مشترک با خود در آسیای مرکزی-که اینک مستعمرهء تمام عیار روسیه شده بود-بر جای نهادند.این تأثیر به ویژه در بنیانگذاری ادبیات نوین فارسی در منطقهء یاد شده در خور توجه و بعضا بیبدیل است.
خلاصه ماشینی:
"وی در انتقادیترین اثر تاریخی خود،رساله یا مختصری از تاریخ سلطنت خاندان منغتیه،ضمن توصیف بیخردی و بیاقتداری سلطان و دیگر درباریان بخارا در شناخت«قدرت و عظمت»دولت روسیه و اینکه دربار بخارا از فهم«قدرت و شکوه»روسیه عاجز است،برای آسانتر کردن فهم این مطلب به توصیف استانبول میپردازد و فاصلهء درک آنها را از دولت استانبولی و بزرگی آن با عالم واقع بسیار فاحش میداند: مثلا اگر ما شنویم که اسلامبول نام شهر عظیم آباد است و معموره،از شهرهای آباد آنچه دیدهایم در ذهن ما مرتسم شود و گوییم:«این شهر نیز به همین شکل و اندازه بورگی است»و حال آنکه در خارج تفاوت فاحش باشد میان دو شهر و همچنین شنویم که دولت پادشاه اسلامبول چنین و چنان است،در خاطر ما اسباب و ادوات پادشاه ولایت ما مرتسم شود و گوییم:«دولت او چون دولت امیر ما بودگی است[همچون دولت امیر ماست]»و حال آنکه تفاوتی فاحش در بین ما باشد...
فطرت در این اثر نیر همچون مناظره،با انتقاد از وضع عمومی عالم است در زمان حاضر و نقش ارتجاعی امرای مستبد و علمای واپسگرا در زوال دنیای اسلام،تنها راه نجات آنها را ورود به مدینهء غرب و اخذ لوازم آن از جمله کسب علوم در همه زمینهها میداند و با اشاره به تجربهء مشروطهء ایرانی و عثمانی و حرکت پیشتازانهء تاتارها و هندیها در همین زمینه،حکومت بخارا و مردم را به نوگرایی دعوت میکند(فطرت،1330:35)؛اما یک تفاوت اساسی از نظر دگردیسی در اندیشهء فطرت در این کتاب نسبت به مناظره آشکارا خودنمایی میکند."