چکیده:
این نوشتار*برآن است تا با بررسی مفهوم پدیدارشناسی براساس آنچه مرلو-پونتی معنی میکند،پدیدارشناسی را به عنوان اعتقادی به شرح دقیق چیزها،همانگون که آنچیزها خود را در تجربهء ما از آنها نشان میدهند،تا یک«روش»، معنی نماید.این مقاله همچنین به بحث در اینباره میپردازد که اگرچه تأثیر مستقیم پدیدارشناسی بر تاریخ هنر و تحلیل و نقد هنری محدود بوده،اما هم پدیدارشناسی و هم هرمنوتیک پدیدارشناسانه که اغلب به عنوان یک جنبش پذیرفته شده است تا یک روش،نقش قابل توجهی در فراهم آوردن زمینه برای بسیاری از گرایشها که بهطور معمول تحت عنوان«تاریخ هنر نوین»نامگذاری میشوند،ایفا کرده است.بدینترتیب، پدیدارشناسی کمابیش راه بسیار فراگیری از درک اینکه یکابژه چه«گونهای»از چیز است،و نتیجهء آن در این سطح از کلیت ضرورتا ضد روششناسانه،اگر ضد نظریهای نباشد،خواهد بود.بدین معنی تأویل پدیدارشناسانه به تصویف بازمیگردد،و شاید نهایتا به عنوان توصیف شناخته میشود.از یک منظر تأویل پدیدارشناسانه جهتگیری مداوم بهسوی فرمالیسم است،و ممکن است این دیدگاه را مطرح کند که این ادراک حسی از پدیدارشناسی،آنرا به عنوان ارتباط با پنداشت معنی میکند تا یک روش.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار*برآن است تا با بررسی مفهوم پدیدارشناسی
پدیدارشناسی بر تاریخ هنر و تحلیل و نقد هنری محدود بوده،اما هم پدیدارشناسی
و هم هرمنوتیک پدیدارشناسانه که اغلب به عنوان یک جنبش پذیرفته شده است تا یک
مداوم بهسوی فرمالیسم است،و ممکن است این دیدگاه را مطرح کند که این ادراک حسی
قوت ویژهء چنین رویکردی بهطور واضح این است که
پروژهء فلسفهء پدیدارشناسی به گونهای است که
پدیدارشناسی راهی است برای دسترسی به آنچه
وجود ندارد،انسان در جهان است و تنها در این جهان خود را
new art history این موارد،گرایش بهسوی رشدی است که باور دارد تمامی
مطرح بود،ولی او به این سنت فرانسوی متعلق است.
constanz School مؤثر بود که بهطور خاص با آنچه فرد ممکن است به
چیزها قرار داده شده است تشریح کند،مرتبط بود.
این مکتب نه تنها مجموعهای متنوع از مدلها برای فهم
اصول برای آثار تئوریک و نگاش تاریخ هنر پس از خود
این صورت،به نظر میرسد پدیدارشناسی مرلو-پونتی و
راهی برای داوری دربارهء یک اثر به عنوان یک ابژه برای
آنچه مهم است،این است که این اثر خود را در تجربهء
برای نشان دادن این واقعیت بهکار برده شده باشد،
این البته بدین معنی است که اثر به عنوان چیزی در
برای این مورخ هنر(فرید)،کار لوئیس،تجربهء
منتقد یا مورخ هنر و آنچه فرد ممکن است آنرا«اثر
فرمالیسم است،و ممکن است این عقیده را مطرح کند
این مرحلهای است که در آن پدیدارشناسی-به مفهوم
برای خروج و استفاده در آثار خود مورد استفاده قرار داد.
نقد معاصر برای تاریخ هنر را رها کرد."