چکیده:
عد منطق است و این سخن با روی 2Lآورد کاربردگرایانه به منطق که مقتضای هویت آلی آن است منافات دارد،زیرا مراد از ساده کردن در اینجا حذف بسیاری از قواعد منطقی است. ظهور و نضج نظریهء تحویلینگرانه در قضایا همچنین عدم رشد علوم را نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
قضایای شرطی در اساس حملی محرّف هستند و از طریق تبدیل ادات اتصال و انفصال به لزوم و عناد به حملی تحویل میشوند و این طریق از حیث خلط معانی مختلف لزوم بر مغالطهء کاربرد و اشاره مبتنی است و همچنین در خصوص شرطیهای مقدمة الکاذب ناتوان است.
قضایای موجهه نیز در علوم حقیقی به قضایای ضروری محدودند و لذا غیر ضروری را از طریق اخذ جهت در محمول میتوان به ضروریه برگرداند،طریقی در منطق موجهات جدید به عنوان اصل ẓ5Ẓ معروف است.
پیش از این بررسی مبنای ابن سینا در ارجاع شرطی به حملی مورد تحلیل و نقد واقع شده است2و دیدگاه شیخ اشراقی در خصوص سه مورد دیگر نیز به تفصیل گزارش شده است3 تحویل شرطی به حملی تحویل شرطی به حملی در نظام منطق ارسطویی گریزناپذیر مینماید.
6 تحویل شرطی به حملی براساس تقریر شیخ اشراق و ملا صدرا بر دو امر استوار است: 1-قضیه نبودن مقدم و تالی وقتی که در شرطی لحاظ میشوند.
در این طریق،مجموعهء مصادیق موضوع که متصف به وصف محمولیاند،مفهوم واحد جامع مشترکی مییابند و آنگاه این مفهوم واحد کلی،موضوع برای همان محمول واقع میشود و در نتیجه قضیهء دیگری بدست میدهد که بلحاظ صدق،هم ارزش قضیهء نخست است: -برخی انسانها خدای یکتا را میپرستند(جزئی) -هر موحدی خدای یکتا را میپرستد(کلی معادل جزئی) ملا صدرا در بحث تحویل جزئی به کلی نیز سخنی فراتر از تحلیل شیخ اشراق بمیان نیاورده و در بیان وی بدیدهء نقد ننگریسته است.