چکیده:
یکی از براهین مهمی که بر وجود خدا اقامه شده است برهان جهان شناختی است که تقریرهای مختلفی از آن به صورت براهین حرکت ، علیت و امکان و وجوب در فلسفه اسلامی و غرب آمده است . این برهان همواره قائلان و منتقدانی داشته ، و بزرگترین منتقد آن ، ایمانوئل کانت بوده است .کانت در نقد عقل محض ، براهین اثبات وجود خدا را در بعد مابعدالطبیعه ، حاصل جدل عقل محض میداند که بر اثر کاربرد کفاهیم محض فاهمه در مورد ایده های عقل ( خدا ، جهان ، نفس ) پدید می آید .از نظر او مهمترین برهانهایی که بر وجود خدا آورده شده عبارتند از : براهین وجودی ، جهانشناختی و طبیعی - کلامی . وی در مقام نقد این براهین ، براهین دوم و سوم را به برهان اول بر می گرداند و برهان اول را رد می کند . به این دلیل که اولا وجود محمول حقیقی نیست ؛ثانیا حمل وجود بر مفهوم خدا ، یک قضیه تالیفی ( و نه تحلیلی ) در اختیار ما می گذارد که نه می توان آن را تالیفی ماتاخر دانست ( زیرا خدا نامحسوس است ) و نه تالیفی ماتقدم ( زیرا قضایای تالیفی ما تقدم را تنها در مورد عالم پدیدارها می توان بکار برد . )در این مقاله ابتدا خلاصه ای از نگاه انتقادی کانت به برهان جهانشناختی بر اساس نقد عقل مض خواهد آمد ، سپس نظر برخی از شارحان و منتقدان نظر او مورد اشاره قرار خواهد گرفت و بدنبال آن ، به منظور ارائه تقریری مناسب از این برهان ، تقریرهای برخی از فیلسوفان مسلمان از این برهان ، بیان خواهد شد که در میان آنها تقریر مرحوم صدرالمتالهین و استاد شهید مطهری بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت .