چکیده:
هدف : این پژوهش به تأثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی، 1993 بر میـزان سـلامت روانی و نیز میزان اضطراب، ناسازگاری اجتماعی و افسردگی زنان دارای ناتوانیهای جسمی - حرکتی پرداخته است .
روش : به این منظور 16 نفر زن دارا ی ناتوان ی ج سمی - حرکت ی در شهر اصفهان به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایـشی و گواه قرار گرفتند . پیش از برگزاری اولین جلسه آموزش مهارتهای زندگی با استفاده از پرسشنامهGHQ پرسشنامه سلامت عمومی در مورد گروه آزمایشی و گواه پیش آزمون اجرا شد؛ سپس برای گروه آزمایشی 10 جلسه هفتگی 120 دقیقـه ای برنامـه آمـوزش مهارتهای زندگی برگزار شد . در هر یک از این جلسات یکی از مهارتهای اساسی مطرح شده در راهنمای آموزش مهارتهـای زنـدگی آموزش داده می شد .
این مهارتها عبارت بودند از : شناخت خصوصیات و تواناییهای خود، توجه به ارزشهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی، بـه کـار بـردن
روشهای صحیح برقراری ارتباط، قاطعیت، دوست یابی، تعیین هدف و دستیابی به آن، تصمیم گیری صحیح، پرهیز از خـشونت و حفـظ سلامت . بلافاصله پس از اتمام جلسات آموزش مهارتهای زندگی بر روی هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون اجرا شد
یافته ها :
P<0 / 05 تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش معنی دار سلامت روانـی و کاهش معنی دار اضطراب P<0 / 05 و ناسازگاری اجتماعی P < 0 / 05 در آزمودنیها شده است و فقط بر میزان افسردگی آنها
تأثیر معنی داری نداشته است .
نتیجه گیری : یافته ها ی این پژوهش م ی تواند به ارایه خدمات بهتر برای سلامت روانی زنان دارای ناتوانیهای جسمی – حرکتی مفیـد باشد .
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه افراد معلول،از جمله افراد با نیازهای ویژه هستند که از طرفی در بسیاری از آنها مهارتهای لازم برای زندگی روزمره به علت محدودیتهای جسمی،بهرهمندی کمتر از آموزشهای کلاسیک،نگرشهای منفی افراد غیر معلول،محدودیت روابط اجتماعی و عواملی از این قبیل،در حد مطلوب پرورشنیافته و این افراد مانند سایر اشخاص غیر معلول برای موفقیت در جنبههای مختلف زندگی نیازمند کسب مهارتهای لازم هستند و از طرف دیگر به نظر میرسد که آموزش مهارتهای زندگی نقش مهم و تعیینکنندهای در افزایش قدرت مقابله افراد جوان داوطلب با شرایط دشوار داشته باشد،هدف تحقیق حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش سلامت روانی و کاهش اضطراب،ناسازگاری اجتماعی و افسردگی زنان دارای ناتوانی جسمی-حرکتی است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که نتایج جدول 2 نشان میدهد آموزش مهارتهای زندگی در مرحله پسآزمون باعث افزایش معنیدار سلامت روانی (P>0/007) و کاهش معنیدار اضطراب (P>0/039) و ناسازگاری اجتماعی (P>0/0018) زنان دارای ناتوانی جسمی-حرکتی، در مقایسه با گروه کنترل،شده است؛اما بر میزان افسردگی آنها تأثیر معنیداری نداشته است.
بنابراین احتمال دارد که در این تحقیق نیز برنامه آموزش مهارتهای زندگی از طریق افزایش خودکارآمدی و عزت نفس آزمودنیها،وضعیت روانشناختی آنها را بهبود بخشیده باشد؛از طرف دیگر آموزش مهارتهایی چون تصمیمگیری درست،روشهای صحیح برقراری ارتباط و قاطعیت،این امکان را برای فرد فراهم میآورد که تواناییهای لازم برای عمل کردن طبق معیارهای خود و دستیابی به پیامدهای مطلوب در یک موقعیت خاص را در خود پرورش دهد و علاوهبر این دانش فرد را افزایش میدهد و باورهای مثبت او را قوت میبخشد(پیک و همکاران،3002)؛همهء اینها باعث میشود که عوامل مخل سلامت روانی در فرد به وجود نیاید،چرا که به نظر میرسد بیشتر اختلالات روانی از ناتوانی در عمل کردن طبق معیارهای خود و به تبع آن ناکامی از دستیابی به پیامدهای مورد نظر و همچنین نداشتن دانش کافی و باورهای غلط و ناصواب در مورد خود و جهان اطراف،ناشی میشود."