خلاصه ماشینی:
"کسانی که امروز آن را به دست گرفته تورق میکنند،حتما به عظمت آن پی میبرند و از خود میپرسند که در اواخر قرن دوم هجری-زمانی که هنوز علوم مختلف اسلامی نضج نگرفته بود و سخنی جدی دربارهء دستور زبان عربی زده نشده بود-چگونه ممکن است کتابی به این پختگی نگاشته شود.
از این گفتار میخواهیم به این نکته برسیم که:نحو عربی،طی قرنهای نخست، زمانی مورد حاجت قرار میگرفت که مرد عربیدان،یا حتی شاعر و کاتب،میل داشت اطلاعات ادبی خود را د قالبهای معین و از پیش پرداخته شدهای بریزد و آنها را از دائرهء سلیقه و غریزه بیرون آورد،و از این طریق برای خود ابزارهای (1)-گویند ابو حنیفه که به قول جاحظ(البیان التبیین،ج 2 ص 212)دچار لغزش نحوی میشد،در آغاز کار خود خواست نحو بیاموزد،پس شیوهء قیاس را در نحو فراگرفت،آنگاه دید که چون قلب را به قلوب جمع میبندند،ناچار باید کلب را هم-به کلوب جمع بست،حال آنکه چنین شکلی در زبان عرب موجود نیست،ازاینرو از نحو بکلی چشم پوشید.
این کتابها که ظاهرا برای آموزش تدارک دیده میشد،میان مدرسان زبان و ادب عربی سخت رواج یافت،و از آن پس گوئی وظیفهء هر عربیدانی بود که در همهء محافل،دانش خود را به مقیاس نحو بسنجد،و طبیعی است که هرچه در این کار زبردستتر بود،میان اهل ادب ارجمندتر میگردید.
یا ان است که میتواند عینا در ترجمهء عبارت فارسی فوق به کار رود:یقول عمرو[ان]زیدا قام اما نحوشناسان، اساسا مقولهء حرف ربط را در دستگاه نحو عربی وارد نکردهاند و بهمین جهت به ان، نامی که باز غریب مینماید دادند و گفتند«حرفی که به فعل شبیح است»."