چکیده:
برخلاف تصورات عامهء مردم،زندان محل نگهداری و مکانی برای مجازات نیست، بلکه امروزه مکانی برای آموزش،پرورش،مشاوره،و تعالی بخشیدن به جسم و روان انسانهایی که به نوعی از همهء آزادیها محروم شدهاند،میباشد.انسانها بزرگترین سرمایه یک جامعهاند.
حفظ،پرورش،نگهداری،هدایت آنان به سمت و سوی یک انسان مولد و فعال جامعه در زندانها بر عهده جامعه است.زندان مجموعهای است از یک شهر کوچک با تمام خدمات،از ریزترین فعالیت تا بزرگترین آن که ارائه خدمات انسانی(مشاورهای)که یکی از هزاران نوع خدمات است.
غیر از زندگی خانوادگی،زندگی شغلی بستر مهمی برای رشد اجتماعی در اوایل بزرگسالی است.بعد از اینکه جوانان شغلی را انتخاب میکنند،باید یاد بگیرند چگونه تکالیف آنرا انجام دهند،با همکاران همکاری نمایند،به درخواستهای کارفرمایان پاسخ دهند،و تمایلات خودشان را حفظ کنند.درصورتیکه تجارب شغلی خوب پیش بروند،کارکنان شایستگیهای تازهای بروز میدهند و احساس موفقیت میکنند، دوستان جدیدی پیدا میکنند،و از لحاظ مالی مستقل و ایمن میشوند.
3 هدف کلی این مقاله این است که،چگونه میتوان برنامهریزی راهبردی و مدیریت اشتغال مددجویان(گزینش،آموزش،اشتغال)را بهگونهای طراحی کرد که بتواند مستقیما بر کاهش رفتارهای پرخطر جمعیت زندان،اثرگذار باشد.
خلاصه ماشینی:
"اندیشه اداره کنندگان زندانها نیز در راستای اعطای مشاوره شغلی و استقلال حرفهای،مالی زندانیان این است که میتوان با ارائه خدمات مشاورهء شغلی زمینهء ارتباط فرد را با جامعه جهت ایجاد فرصتهای شغلی فراهم نمود.
کاربرد نظریه گینزبرگ و سوپر این است که،مشاوران شغلی را با جریان انتخاب شغل و حرفه آشنا میسازد و نحوه تربیت و پرورش فرد را در هر مرحله تعیین میکند.
خویشتن پنداری شغلی و حرفهای عبارت است از تمام اعتقادات و تصورات فرد که به نوعی با انتخاب شغل و حرفه ارتباط دارد و در مسیر تکاملی اثر میگذارد.
فرد با در نظر گرفتن ارزش و اهمیتی که شخصا برای نقش هر شغل قائل است و نیز باتوجه به ارزش اجتماعی نقش هر شغل به انتخاب یکی از مشاغل مورد علاقه خود اقدام مینماید.
به کمک این طبقهبندی مشاور نوع شخصیت مراجع را با یکی از روشها مثلا کاربرد سیاهه ترجیح شغلی میشناسد،نوع محیط شغلی مناسب را نیز مورد شناسایی قرار میدهد،و سپس به مراجع یاری مینماید تا سازش و توافقی بین آن دو ایجاد کند.
نظریه هالند کاربردهای زیر را نیز داراست: -1ارائه اطلاعات شغلی و حرفهای به سادهترین صورت ممکن 2-توصیف جریان انتخاب شغل و ارتباط آن با نوع شخصیت 3-فراهم نمودن امکانات و فرصتهایی برای خودشناسی و شناخت نیازهای محیطی.
از سوی دیگر عملا در زندگی روزمره خود میبینیم که هر انسانی باتوجه به نوع خویشتن پنداری و نیازها و هدفهایش به انتخاب شغل میپردازد که بتواند از عهدهء انجام آن برآید و رضایت شغلی کافی عایدش گردد."