خلاصه ماشینی:
"اثر مزبور، نه تنها به اصل توازن پایبند نبوده،بلکه خود آن را صریحا نفیکرده است و از این طریق،موجد بدعتی ناصحیح در روشهای مرسوم دایرة المعارفنویسی بوده است:«باید توجه داشت که حجم مقالات بیانگر میزان ارزش و اهمیت موضوع نیست بلکه در مورد پدیدآورندگان به عوامل مختلف چون منابع بازمانده و اطلاعات در دسترس،و در مورد داستانها به ساختار و کثرت و قلت وقایع بستگی دارد.
ب)شمول و دامنه:گذشته از نسبت حجمی مقالات،نویسنده توازن را در سطوح دیگر نیز،از جمله شمار مدخلها،برهمزده است: تعداد مدخلهای ادبیات معاصر(که حدود یک قرن عمر دارد)به شمار مدخلهای ادبیات کلاسیک با پیشینهء چندین هزار سالهاش میچرید:نویسنده در مقدمه میکوشد این تقسیم ناعادلانه را اینگونه توجیه کند:«از حیث حیطهء شمول،اگرچه پهنهء گستردهء ادبیات فارسی مدنظر بوده است،به ادبیات معاصر بهویژه پرداخته شده است تا خلاء موجود در این زمینه نسبت به بخش کلاسیک ادبیات فارسی تا حدی جبران گردد».
از جمله مؤلف بسیاری از مدخلهای این حوزه را،گاه با ویرایش مختصری،از فرهنگ داستاننویسان ایران اقتباس کرده(از جمله مدخلهای مربوط به ناصر شاهینپر، عبد الحسین صنعتیزادهء کرمانی)و یا مقالات موجود در واژهنامهء هنر داستاننویسی تألیف جمالمیرصادقی و میمنت ذوالقدر را بازنویسی کرده است(از جمله مدخل کشمکش)،بیآنکه مشخصا ذکر مأخذ کند.
آیا هیچ بحرالعلومی میتواند در گسترهء بیکران ادب فارسی همه فن حریف باشد؟هم دربارهء نشاط اصفهانی بنویسد و هم دربارهء ابراهیم گلستان؟هم «مرآت البدایع»را ذیل یک مقاله به مخاطب معرفی کند و هم «ادبیات سیاه»را؟هرچند تجربهء تاریخی ما در امر دانشنامهنگاری به نفع کار فردی رأی میدهد،اما باید در نظر داشت که حجم اطلاعات و روند افزایش آنها از زمان سختکوشان دانشمندی چون علی اکبر دهخدا چندین برابر شده است."