چکیده:
از آن روی که اسلام به مثابة دین خاتم مدعی انطباق قوانینش با طبیعت خلقت و درون آدمیان است، حقوق طبیعی در مکتب اسلام اندیشة حقوقی غریبی نیست. بسیاری از متفکران مسلمان بدون آنکه لزوما دغدغه غرقه شدن در مکاتب یونان و روم باستان را در سر داشته باشند به تأسیس مکتبی حقوقی مدد رساندهاند که قدمتی به عمر رونق اندیشة حقوقی در بین بشریت دارد. مدعای این نوشتار هم پیرامون اصل انطباق حقوق شرعی در اسلام با حقوق اولیة انسانی بر محور مکتب حقوق طبیعی رقم میخورد. یکی از مشکلات اساسی در این میان ناظر به جایگاه پیشینی قانون بر حقوق است. آنچه در این مجموعه ارائه گردیده در حقیقت به دنبال پرده برداشتن از قانون طبیعی و منطق فهم و تفسیر اسلامی از آن در راستای تأسیس حقوق جامع و جهانشمول انسانی است. با تأمل در این مورد اخیر است که میتوان خواسته یا ناخواسته به خاتمیت دین اسلام و جامعیت و شمولیت آوردههای این دین نیز دست یافت.
Since Islam، as the final divine religion، proclaims its laws as consistent with the innate nature of man، the idea of natural rights in Islam is not a strange legal though. A large number of Muslim thinkers have contributed to the foundation of a legal school other than the ancient Greek and Roman schools. This school is as old as the legal thought of human being.
The present article deals with the principle of the consistency of legal rights in Islam with the basic rights of man based on the school of natural rights. One of the essential problems here is the anterior position of law compared to rights.
This attempt to discover the natural law and the Islamic logic and interpretation of the same toward founding a comprehensive and universal legal system for man. Thus we would be able to prove the finality of the religion of Islam and the comprehensiveness of the teachings of this religion.
خلاصه ماشینی:
"به دیگر سخن مخالفان گروه دوم آنانی هستند که قائل به طبیعتی خوب یا بد برای انسان هستند، اما در امکان کشف قوانین درونی بشر که مبنای حقوق طبیعی باشد دچار شک شدهاند.
تصویر ذیل تلاش دارد تا این نقش محوری عقل را در تعدیل سایر قوا یا قوانین طبیعی انسان از منظر اسلام نشان دهد: تصویر(6): عقل در توازنبخشی به طبیعت انسان در اینکه عقل دارای چنین نقش مادری در بین سایر قوانین طبیعی دارد، به نظر میرسد که اسلام برداشت مکتب حقوق طبیعی مدرن را به نوعی تأیید میکند و معتقد است که شرط لازم بهزیستی بشر پیروی از عقل است.
در اینجا است که اسلام مسألة قوانین ثابته و متغییره را در ذیل بحث از حقوق طبیعی انسان به میان کشیده و معتقد است که دین خاتم قوانینی ثابت را که طبعا مطابق عقل بشری نیز هست؛ اما بشر در فهم و تشخیص آن ممکن است به خطا رود؛ از پیش براساس وحی به صورت صریحتر معرفی کرده و آنان را به دلیل ویژگی ثابتشان به دلیل تعلق به طبیعت و فطرت انسانی جهانشمول و ابدی میداند.
بنابراین در اسلام همانگونه که در تصویر فوق نمایان است، هر چند قانون بنیادین طبیعت و بشر نیز مخلوق خالق یگانه و یکتا است، اما آنگاه که سخن از شرع به میان میآید مراد قوانینی موضوعه است که ضمن قداست کامل، کشف حرمت و احترام آنها تنها از مسیر عدم تعارض آنان با قوانین طبیعی میسر میگردد."