چکیده:
مفهوم«ما»در آیهء «ما کان لهم الخیرة»؛ اختلاف در مشار الیه آیه «و لذلک خلقهم»؛ ترکیب نحوی آیهء «لا بثین فیها احقابا» به خوبی نشان میدهد که اهتمام به علم نحو و قواعد آن تا چه اندازه میتواند در فهم و تفسیر آیات اثر بگذارد. در این مقاله با ارائهء شواهد مختلف و نیز با بررسی برخی از قواعد مرتبط،نقش سه علم لغت،صرف و نحو در فهم و تفسیر آیات بررسی شده است.از رهگذر این مباحث نشان داده شده که گاه به استناد تحلیلی خاث از چینش آیات-که در علم نحو مورد توجه است- تفکر و مشربی در حوزهء فقه یا کلام شکل میگیرد. برای بررسی نقش علم لغت باید به قواعد آن از جمله:اصل ترادف واژهها؛قاعدهء اشتراک و ریشهء واژهها توجه کرد.در برخی از موارد عدم توجه مفسران به ساختار صرفی واژهها زمینهء سوءفهم آنان از آیات قرآن را فراهم ساخته است که این امر از نقش و تأثیر این دانش در فهم و تفسیر آیات حکایت میکند. در بررسی نقش علم نحو،بررسی آیاتی از قرآن در حوزههای کلام و فقه مانند:اختلاف دربارهء«واو»و در آیه «و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم»؛ اختلاف چگونگی عطف در آیهء وضو؛چینش ضمایر در آیهء «و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته»؛
خلاصه ماشینی:
"رشید رضا دراینباره چنین آورده است:«ابو مسلم در برابر مشهور مفسران معتقد است معنای آیه این است:«چهار پرنده را بگیر و به خود ضمیمه کن و با آنان انس بگیر،تا جایی که به دعوتت پاسخ گویند.
(مغنی الادیب عن کتب الاعاریب، 176/2) جلال الدین سیوطی نیز معتقد است:«بر کسی که در قرآن مینگرد و به دنبال کشف اسرار آن است،لازم است که کلمه و صیغه[-ساختار]و جایگاه آن مورد بررسی قرار دهد نظیر آنکه این کلمه آیا مبتدا است یا خیر؛فاعل است یا مفعول،در آغاز کلام است یا در پاسخ آن و نظایر آن»(سیوطی،903/2) سیوطی در این گفتار همزمان بر جایگاه علم صرف و نحو در فهم و تفسیر آیات پای فشرده است.
در این صورت باید کلام الهی به معنای خاص غیرمادی معنا شود؛اما اگر الله مفعول باشد آنکه با خداوند سخن گفته موسی است که میتواند به گفتار طبیعی انسانی حمل شود.
به عنوان مثال علامه طبرسی در مقدمهء مجمع البیان برای تبیین اهمیت علم نحو چنین آورده است:«اعراب مهمترین علم در میان علوم قرآن است؛زیرا تمام بیانها به آن نیازمند است و این دانش است که پرده از الفاظ مغلق برمیدارد و مفاهیم را از پوستهء الفاظ بیرون میکشد و آن معیار کلام است که کاستی و برتری کلام جز با آن دانسته نمیشود و مقیاس گفتار است که سره از ناسره بدون آن شناخته نمیشود».
در این صورت معنای آیه چنین میشود:«هیچ اهل کتابی نیست که از دار دنیا برود مگر آنکه پیش از مرگ خود به عیسی(ع)ایمان میآورد و این در زمانی است که تکلیف ساقط شده و مرگ تحقق یافته است؛ازاینرو این ایمان سودی به حال او نمیرساند."