چکیده:
انقلاب اسلامی واقعه عظیمی بود که منجر به تحولاتی عمیق و اساسی در حوزههای مختلف نظری و عینی جهانی شد و معادلات جهان، تحت تأثیر این نهضت بزرگ قرار گرفت و مسیر ترسیم شده جهان از سوی قدرتهای بزرگ با تغییر مواجه شد. بر این اساس باید به این سؤال پاسخ داده شود که سهم انقلاب اسلامی در تغییر معادلات بینالمللی چه مقدار بوده است؟نویسنده در ابتدا، شرایط هر دو بلوک شرق و غرب را به صورت مختصر و جداگانه بررسی و چالشهای پیش روی آنها را بیان کرده است. سپس به امتیازات ایران برای حضور در عرصه بینالمللی اشاره کرده است و در آخر نتیجه گرفته که با توجه به این امتیازات، نقش ایران در آینده معادلات جهانی بسیار اساسی خواهد بود و برای این که بتواند این نقش را به خوبی ایفا کند نیازمند قدمهای نظری و عملیاتی مناسبی همچون سند چشم انداز بیست ساله است.
The 1979 Islamic Revolution was a momentous event, causing enormous changes in different subjective and objective fields in the world, affecting global equations, and changing the directions illustrated by the superpowers of the world.This article examines how important the role of Islamic Republic in changing the global equations was, whether Islamic Revolution did play a significant role in international relations, and what the place of Islamic Revolution in future global system would be.The author discusses the position of the West and the Communist countries briefly and separately, and elaborates the challenges before them. He, then, counts Islamic Republic of Iran privileges in the world calling them significant in the future of its international role. He suggests that Iran requires plans and actions, as the twenty-year prospect document, to save an appropriate international role.
خلاصه ماشینی:
درگیری نظامی شوروی در افغانستان و مجبور شدن آنها به ترک افغانستان در سال 1989 پیام دیگری برای شوروی داشت و آن، این بود که مردم مسلمان افغانستان نیز تحت تأثیر انقلاب اسلامی در ایران هستند و اندیشههای دینی و صدور انقلاب، مهمترین محور مبارزاتی مردم شده است.
ب) آمریکا و غرب با این که کشورهای غربی و آمریکا، مرز جغرافیایی مشترکی با ایران نداشتند اما وقوع انقلاب اسلامی به عنوان بحرانی برای آنان تلقی میشد و آشکارا منافع استعماری آنان در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس را تهدید میکرد؛ لذا این قدرتها و به ویژه آمریکا، مقابل نظام نوپای ایران قرار گرفتند.
گرچه دخالتهای نظامی آمریکا در افغانستان و عراق پس از حادثه 11سپتامبر 2001 به صورت بالقوه، تهدیدی علیه ایران بود ولی ضرری برای آن نداشت، بلکه نظامهای مخالف و معارض ایران را ساقط کرد و امکان نفوذ ایران در این مناطق را گشود و از سوی دیگر، هزینههای بسیاری بر آمریکا تحمیلکرد که امروزه شاهد بحران مالی و اقتصادی در این دولت هستیم و احتمال عمیقتر شدن آن در آینده نیز میرود.
ایجاد نظام تک قطبی به محوریت آمریکا رهبران هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات در آمریکا، پس از جنگ سرد به دنبال رهبری آمریکا بر جهان بودند؛ چنان که جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا در پیامی به کنگره این کشور میگوید: «ما (ایالات متحده)رهبر غرب هستیم که به رهبر جهان تبدیل شده است" (صفاتاج، انقلاب اسلامی و استعمار فرانو در منطقه: 122) آمریکا برای اجرایی کردن این راهبرد در حوزههای سیاسی، اقتصادی و ایدوئولوژیکی، اقداماتی انجام داد، اما این راهبرد با چالشهای جدیدی روبرو شد.