چکیده:
مطابق با نظریه ی متداول اقتصاد منطقه ای، هر چه اندازه ی یک منطقه نسبت به اقتصاد ملی کوچکتر باشد، انتظار می رود که میل به واردات آن از سایر مناطق بیشتر باشد. عکس این مطلب نیز طبق این نظریه صادق است. در این مقاله، رابطه ی بین اندازه ی نسبی و میل به واردات (ضرایب واردات) مناطق برای اولین بار در چارچوب نظریه ی فوق مورد سنجش قرار گرفته است. این سنجش در چارچوب الگوهای کلان و خرد منطقه ای امکان پذیر نیست و نیاز به الگوی چندبخشی منطقه ای دارد. برای این منظور، ابتدا متناسب با سازگاری و هماهنگی نظام حسابداری ملی - منطقه ای کشور، تعریف منطقه، معیار مناسب اندازه ی نسبی منطقه و عوامل اقتصاد فضا، مناسبترین روش سهم مکانی مشخص شده است. سپس بر مبنای مناسب ترین گزینه ی توابع سهم مکانی، ضرایب داده - ستانده و به تبع آن ضرایب واردات 7 بخش برای 28 استان کشور محاسبه شده است. به طور کلی، بر اساس نتایج این تحقیق، یک رابطه ی معنی دار بین اندازه ی نسبی و میل به واردات منطقه ای وجود داشته است.
In this paper we measure the relationship between relative size and propensity to imports of the regions. The measurement is empirically tested with respect to the following conventional regional theory: "the propensity to import varies inversely with the relative size of regions، thus larger regions are expected to have high multipliers، because they import less، and vice-versa". Since macro and micro regional models are not suitable for such empirical testing، regional input- output model is proposed. For this، we initially used a modified location quotient to estimate input and import coefficients of seven aggregated sectors for 28 provinces in 1380. Then، we employed the econometric techniques to empirically test the above-mentioned relationship. Overall، findings revealed that there is a meaningful relationship between the relative size of the regions and their propensity to imports.
خلاصه ماشینی:
"به طور مثال، بانویی و بزازان (1385) ضمن بررسی تجربیات کشورهای مختلف جهان و همچنین واکاوی ساختارهای متفاوت اقتصاد ملی - منطقهای در قالب جداول داده - ستاندهی محاسبه شده 9 استان کشور به این نتیجه رسیدهاند که پیشنیازهای پایهای در محاسبهی جدول داده - ستاندهی منطقهای، نظیر سازگاری و هماهنگی آمار و اطلاعات ملی - منطقهای، متغیر یا متغیرهای مناسب در سنجش اندازهی نسبی مناطق، عوامل اقتصاد فضا و معیارهای سنجش آنها به طور کلی نادیده گرفته شدهاند.
برای این منظور، آنها با طرح سه پرسش اساسی مرتبط با پایههای آماری موجود در سطوح ملی و منطقهای، فقدان جداول آماری و شناسایی مناسبترین گزینهی روشهای سهم مکانی، رابطهی کمی بین عوامل اقتصاد فضا و ضرایب داده - ستاندهی 28 استان کشور را در قالب 21 بخش اقتصادی مورد سنجش قرار دادند.
پژوهش مذکور توانست بستر تحقیقاتی آتی را بر روی دو موضوع فراهم نماید: (1) به کارگیری توابع متعدد روشهای سهم مکانی تعمیم یافته در محاسبهی ضرایب داده - ستانده و ضرایب واردات کلیهی استانهای کشور و سنجش میزان اعتباری آماری آنها بر مبنای حداقل خطاهای آماری؛ و (2) آزمون نظریهی متداول اقتصاد منطقهای بر مبنای رابطهی اندازهی نسبی مناطق با ضرایب واردات (میل متوسط به واردات).
E. of regression Sum squared resid Log likelihood Durbin-Watson stat 6- نتیجهگیری بررسی کمی آزمون رابطهی بین اندازهی نسبی مناطق و میل به واردات آنها در چارچوب نظریهی اقتصاد منطقهای و همچنین سنجش اعتبار آماری ضرایب داده - ستانده و ضرایب واردات 28 استان کشور بر مبنای حداقل خطاهای آماری در این تحقیق بررسی شده است."