چکیده:
نویسنده مقاله اسلام ،ناسیونالیسم و اصول گرایی در جهان عرب بحث خود را با ناسیونالیسم، تحولات تاریخی آن و تاثیر پدیداری نظام سرمایه داری در این تحولات آغاز می کند ، او با اشاره به وضعیت پیدایش ناسیونالسیسم و پدیده ملت_کشور این مسئله را مطرح می سازد که فروپاشی امپراتوریهای قرن نوزدهم به پیدایش تعداد زیادی ملت_کشور در قرن بیستم منجر می شود . نویسنده با بررسی تفاوت ریشه های ناسیمونالیسم عربی با ناسونالیسم اروپایی به نکته اشاره می نماید که بر خلاف ناسیونالیسم اروپایی نمی توان ناسیونالیسم عرب را از هویت دینی آن جدا ساخت . زیرا این هویت در قرن بیستم در سایه اسلام توان پدیدار شدن را داشته است. به نحویکه حتی روشنفکران سکولار غرب نیز نمی توانند هویت اسلامی را از ناسیونالیسم عربی جدا کنند .به عبارتی ناسیونالیسم عرب از بدو پیدایش سرشتی دوگانه داشته است زیرا از یک سو وامدار فرهنگ و تمدن خاص ملی است و از سوی دیگر توان کنار نهادن مذهب را ندارد.
The author begins his discussions with an assessment of the historical evolution of nationalism in the Arab World، and the impact of capitalism on this development. By analyzing the issue of the emergence of nationalism and the phenomena of the nation-state، he examines the difference between the roots of Arab nationalism and European nationalism. Based on this comparison، he argues that contrary to European nationalism، one cannot separate religious identity from Arab nationalism because this identity has been developed in the shadow of Islam in the 20th century. Even Arab secular intellectuals cannot detach Islamic identity from Arab nationalism. It means that Arab nationalism from the outset has had dual characteristics. On the one hand، it is based on a specific set of national cultural and civilizational attributes، and on the other hand، it has been powerless to reduce the effective role of religion.