چکیده:
«برص» از واژگانی است که در هیأتهای گوناگون در حدیث و با یک هیأت در قرآن به کار رفته است. امروزه، برص بر عارضه پوستی بیخطری اطلاق میشود که نتیجة از کار افتادن رنگ دانههای پوست دانسته شده است. این تلقی با نحوة کاربرد این ماده در قرآن و حدیث هماهنگی چندانی ندارد و موجب برخی نقدها نسبت به احکام فقهی استنباط شده از روایات شده است. در این مقاله، با تحقیق در منابع گوناگون، به این نتیجه رسیدیم که برص از معنای پیشین خود نقل یافته و اکنون معنای جدیدی یافته است. در گذشته، «برص» بر بیماریای همطراز با جذام اطلاق میشد که و از پوست بدن میگذشت و گوشت و استخوانها را مبتلا میساخت و موجب سفید شدن عضو میشد. از آنجا که باید هر متنی را منطبق با محتوای واژگان در زمان پیدایش آن متن فهمید، انتقادهای مطرح شده در این باره نارواست.
خلاصه ماشینی:
4 در برخی روایات، رفتارهایی که موجب ابتلا به این بیماریاند معرفی شده است؛ مانند: عن أبی عبد اللـه ( قال: الأکل علی الشبع یورث البرص.
ک: جواهر الکلام، ج 23، ص297-303) عدم سنخیت احکام فوق با تلقی امروزین از برص با تعبدی بودن احکام نیز توجیه شدنی به نظر نمیرسد؛ زیرا اگر احکام فوق مربوط به امور عبادی محض بود، وجهی داشت، اما موارد فوق، اموری است که راه ورود عقل به آن چندان بسته نیست؛ به عنوان نمونه در باره علل فسخ ازدواج، با اندکی، تأمل میتوان فهمید که چرا جذام، جنون، ناتوانی جنسی و غیره مجوز انحلال نکاح میشوند یا چرا فردی که به جذام مبتلاست، نباید عهدهدار حضانت کودک گردد، اگر چه جزئیات احکام را باید از شریعت گرفت، اما در باره برص با تعریف فوق، این حکم محل تامل و نیازمند بررسی بیشتر است؛ علاوه بر اینکه با تعریف جدید برص، این بیماری تناسبی با بیماریهای دیگری که در مسائل فوق هم ردیف آنها قرار گرفته، ندارد.
. 4 مانند این احکام در باب سیزدهم و چهاردهم نیز آمده است و به روشنی از برداشتی متفاوت با برداشت جامعه پزشکی امروز از برص را ارائه میدهد.
5 در منابع فقهی اهل سنت نیز این بیماری را همین گونه تشریح کردهاند: برص سفیدی تندی است که پوست را لکه دار میکند و سرخی آن را از بین میبرد.
نتیجه به نظر میرسد در زبان فارسی رایج پیسی و لک و پیس به صورت مترادف به کار برده میشود و این دو واژه در نظر پزشکان معاصر معادل «برص» دانسته شده است.