چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه احساس تنهایی و عزت نفس دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی با سبکهای دلبستگی آنها بود،به این دلیل روش تحقیق در پژوهش حاضر همبستگی است.223 دانشجو (123 دختر و 100 پسر)که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند،با تکمیل پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور، مقیاس تنهایی UCLA و مقیاس عزت نفس رزنبرگ در این پژوهش شرکت کردند.برای تحلیل آماری دادهها از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که بین سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس رابطهء مثبت،ولی بین سبک دلبستگی مضطرب-دو سوگرا و عزت نفس رابطه منفی وجود دارد.بین سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی با احساس تنهایی رابطهء منفی،ولی بین سبک دلبستگی مضطرب-دوسوگرا و احساس تنهایی رابطه مثبت وجود دارد. بین عزت نفس و احساس تنهایی همبستگی منفی به دست آمد.سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن میتوانند واریانس متغیرهای احساس تنهایی و عزت نفس را معنیدار تبیین کنند.بدینترتیب که سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی با افزایش عزت نفس و کاهش احساس تنهایی مطابقت میکنند و سبک دلبستگی مضطرب-دوسوگرا با کاهش عزت نفس و افزایش احساس تنهایی همراه است.
خلاصه ماشینی:
"از آنجایی که سبک دلبستگی ایمن با حس درونی شده خود-ارزشمندی،راحتی و صمیمیت در ارتباطات نزدیک توصیف میشود؛انتظار هست افراد با سبک دلبستگی ایمن،در مقایسه با افرادی که سبک دلبستگی ناایمن(اجتنابی و مضطرب-دوسوگرا)دارند،عزت نفس بالاتری نشان دهند.
در میان گروههای دلبسته ناایمن(اجتنابی و مضطرب-دوسوگرا)افراد با سبک دلبستگی اجتنابی به دلیل انتظارات و توقعات منفی که از دیگران دارند،از برقراری روابط نزدیک اجتناب میکنند، ولی تصور بر آن است که این افراد حس بالای خود ارزشمندی را از یک طرف با انکار دفاعی اهمیت داشتن روابط نزدیک و از طرف دیگر با تأکید بر اهمیت استقلال،حفظ میکنند.
جدول 2:ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که نتایج آزمون پیرسون(جدول 2)نشان میدهد بین سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد،ولی بین سبک دلبستگی مضطرب-دوسوگرا و عزت نفس رابطه منفی وجود دارد.
این نتایج همچنین نشان میدهند بین سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی با احساس تنهایی رابطهء منفی وجود دارد،ولی بین سبک دلبستگی مضطرب-دوسوگرا و احساس تنهایی رابطه مثبت وجود دارد.
بنابراین،یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر را میتوان بر اساس دیدگاه بارتولومیو و هوروویتز(1991)چنین تبیین کرد: افراد دلبسته ایمن و دلبسته ناایمن اجتنابی(انکارکننده)مدلهای عملی درونی مثبتی از خود دارند در حالیکه مدلهای عملی درونی افراد دلبسته ناایمن مضطرب-دوسوگرا(مجذوب)از خود منفی است.
مدل واسطهای2رابرتس و همکاران(1996)بیانکنندهء آن است،که نگرشهای مختل3همبسته با سبک دلبستگی ناایمن زمینه را برای کاهش عزت نفس(در افراد مضطرب-دوسوگرا به دلیل الگوی منفی از خود)و بروز علائم افسردگی فراهم میکند و چنین شرایطی احساس تنهایی را افزایش میدهند."