چکیده:
یکی از مشکلات کنونی دنیای کار،عدم حضور متناسب زنان در جایگاههای مدیریتی است.بررسی پیشینهی پژوهش نشان میدهد که عوامل نگرشی و پیشداوری،مهمترین عواملاند که با جلوگیری از حضور زنان در جایگاههای مدیریتی،منجر به شیوههایی سازمانی با عنوان سقف شیشهیی میشوند.
هدف از این پژوهش،بررسی نگرش کارکنان آموزش و پرورش شهر اصفهان و همسران آنها به مدیرت زنان و موانع مدیریت آنان است.در این راستا،مقیاس سنجش نگرش به مدیریت زنان و مقیاس سنجش نگرش به موانع مدیریت زنان بر روی 82 نفر از کارکنان اداری نواحی پنجگانهی آموزش و پرورش شهر اصفهان،که به طور تصادفی ساده انتخاب شدند،و 45 نفر از همسران آنها اجرا شد.نتایج نشان داد که مردان نسبت به مدیریت زنان نگرشی منفی دارند و عوامل فردی و شخصیتی را از موانع مدیریت آنان میدانند؛در حالی که زنانی که نگرش مثبت داشتند،عوامل اجتماعی و فرهنگی را به عنوان موانع ارتقای زنان به جایگاههای مدیریتی بیان میکنند؛همچنین نتایج نشان داد که نگرش همسران نسبت به مدیریت زنان،با نگرش کارکنان نسبت به مسائل خاص زنان و موانع اطلاعاتی رابطه دارد.این یافتهها با استفاده از نظریهی اسناد و نیز پژوهشهای قبلی مورد بحث قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"این در حالی است که مدیران و کارکنان عالیرتبهی کل کشور در سال 1365 یک درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل میدادند و این مقدار به 23/2 درصد در سال 1375 رسیده است(سالنامهی آماری 1375،برگرفته از شهیدی 1378)؛بنابراین،با توجه به آنچه گفته شد،این سوآل مطرح میشود که چه دلیلی برای تعداد اندک زنان در جایگاههای مدیریتی در سازمانها وجود دارد و چرا این جایگاهها بیشتر متعلق به مردان است؟ به طور کلی،موانع مدیریت زنان به دو طبقهی اصلی موانع درونی و موانع بیرونی تقسیم شده است،که درگیر بودن در شغل1و عزت نفس مرتبط با شغل2،به عنوان موانع درونی،و نگرش به مدیریت زنان به عنوان مانعی بیرونی در نظر گرفته میشود(کورتیس و کاسار 2005).
با توجه به پژوهشهای پیشین،موانع بیرونی،شامل نگرشها،پیشداوریها،و شیوههای سازمانی تبعیضآمیز،مهمترین عاملی است که میتواند مانع از حضور زنان در جایگاههای مدیریتی باشد؛بر همین اساس،برای دستیابی به دیدگاهی گستردهتر دربارهی وضعیت زنان در سازمانهای ایران،هدف اصلی این پژوهش تمرکز بر عوامل نگرشی است که مانع از ارتقای زنان به جایگاههای مدیریتی میشود؛افزون بر آن،با توجه به اینکه خانواده نقشی بسیار مهم بر نگرشها و رفتارها دارد و به نظر میرسد پژوهشهای انجام شده در این زمینه این نقش را نادیده گرفتهاند(کوتیس 1993؛کوتیس 1996؛فارنک 2001؛ وین 2004؛کورتیس و کاسار 2005)،در این پژوهش،نگرش همسران کارکنان نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد."