چکیده:
در این مقاله درصدد یافتن پاسخی برای این مسأله هستیم که چه رابطهای بین توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی وجود دارد؟آیا یکی پیش نیاز دیگری است؟آیا یکی عامل و دیگری معلول است؟آیا رابطه آنها از نوع تعاملی است و هریک،هم عامل و هم معلول است؟آیا این دو هیچ رابطهای باهم ندارند؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات ابتدا مفاهیم توسعه،توسعه اجتماعی،توسعه اقتصادی و شاخصهای آنها را بررسی کردهایم و سپس باتوجه به تعاریف و شاخصهای تعریف شده، انواع روابط ممکن،معرفی و بررسی شده است. براساس نتایج این مقاله از لحاظ مفهومی رابطه توسعه،توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی به تعریف این مفاهیم و شاخصهای آن بستگی دارد.در این رابطه اگر توسعه اجتماعی را به صورت عام تعریف کنیم،شامل توسعه اقتصادی هم میشود؛اما اگر به صورت خاص تعریف گردد،کاملا از توسعه اقتصادی متمایز است.از لحاظ تاریخی نیز ارتباط توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی در کشورهای توسعه یافته کنونی دارای تجربه متفاوتی از کشورهای در حال توسعه است.درحالی که در کشورهای در حال توسعه،توجه صرف به توسعه اقتصادی باعث وخیم شدن شاخصهای اجتماعی شده است،اما در کشورهای توسعه یافته ابتدا باعث وخیم شدن شاخصهای توسعه اجتماعی شده و سپس بهبود یافتهاند.
خلاصه ماشینی:
"قبل از اینکه تعریف مورد نظر خود را از این مفاهیم ارایه دهیم لازم است به این نکته اشاره شود که چرا درباره توسعه،توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی این همه تعریف صورت گرفته و آیا میتوان تعریفی جامع و مانع از این اصطلاحات ارایه داد،به گونهای که مورد قبول همگان باشد؟ تعریف کردن یک مفهوم،به معنای تمیز دادن آن از سایر مفاهیم است،بنابراین،تعریف کردن امری است ذهنی.
باتوجه به مراتب مذکور در این مقاله،به صورت قراردادی؛تعریفی از توسعه،توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی،ارایه خواهیم داد: منظور از توسعه،وضعیت مطلوبی برای جامعه است که درآنجامعه به شاخصهای مشخصی مانند درآمد و رفاه بالاتر،توزیع مناسبتر،کاهش قابل توجه بیکاری،رفع کامل فقر مطلق و بهبودی قابل توجه فقر نسبی و در یک کلام جامعه مرفهتر و انسانیتر دست یافته باشد،براین اساس فرایند توسعه متضمن رشد مداوم در ابزارهای مادی و معنوی و بنیانهای اقتصادی و اجتماعی...
6. تکیه بیش از حد بر بهبود شاخصهای توسعه اجتماعی به دلیل هزینههای بالای آن، باعث کندی رشد اقتصادی در برخی از کشورها شده و شکست دولتهای رفاه دلیلی بر صحت این مسأله است.
6-2-در برخی از کشورهای در حال توسعه تا دهه 0791 میلادی،در حالیکه از لحاظ اقتصادی به اهداف تعریف شده سازمان ملل رسیده بودند،اما توزیع درآمد و وضعیت فقر در آنها بهبود نیافته و بیکاری افزایش یافته بود(تودارو،1731).
6. در کشور خودمان در 8 سال دوران سازندگی تأکید زیادی بر رشد تولید و توسعه اقتصادی صورت گرفت و علیرغم افزایش سطح درآمد ملی،به هیچ عنوان شاهد توسعه اجتماعی و بهبود شاخصهای اجتماعی نبودیم و حتی بالاترین میزان تورم در کل تاریخ ایران در همین دوره تجربه شد(بیش از 05 درصد)و این باعث فقیرتر شدن فقرا و غنیتر شدن ثروتمندان گردید."