خلاصه ماشینی:
"حال آنکه،آیا این ابزار برای اصلاح فرد مجرم کافی است؟ آیا برای پیشگیری بیشتر از جرم باید سقف مجازات را افزایش داد و یا به عبارت دیگر آیا مجازات زندان همیشه میتواند مفید واقع شود؟و در نهایت اینکه زندان چه تاثیرات منفی میتواند روی زندانیان داشته باشد؟ افراد جامعه و اعضای خانواده فرد زندانی،انتظار دارند بعد از آزادی از زندان با یک انسان درستکار و اصلاح شده روبهرو شوند.
زیرا زندانیان بتدریج با یکدیگر روابط اجتماعی برقرار میکنند که مانند هر رابطه اجتماعی دیگری در درون خود دارای یک مجموعه از قواعد و هنجارهای خاص خواهد بود،در نتیجه او هنجارها و مقیاسهای ارزشی آنان را میپذیرد و خود را با آنها مقایسه میکند و زمانی که شخص جدیدی وارد شبکه اجتماعی زندان میشود مایل است از جانب گروه پذیرفته و تشویق شود، و مورد حمایت آنان قرار گیرد و درباره خصوصیات زندگی خود، کارهایی که کردهاند،علت دستگیری و برنامه آینده با همدیگر صحبت میکنند و طی آن در افراد یک نوع احساس برتری نسبت به دیگران به وجود میآید.
اگرچه در زندانها برنامههای فرهنگی-ورزشی-تفریحی و خدمات اشتغالزایی وجود دارد تا به نوعی اوقات آنها پر شود ولی بار دیگرچه شرایطی ایجاد میشود که به جای یادگیری موارد مثبت،فرد مجرم با میزان بالایی از جرائم فراگرفته شده در زندان، این محیط را ترک میکند و به جا است که«مارک آنسل»میگوید: زندان ضمن آنکه باید ابزار اصلی واکنش در برابر بزهکاری باشد از همان آغاز به صورت یک مدرسه تکرار جرم بوده یا به آن تبدیل شده است."