چکیده:
شلایر ماخر و اوتو دو تن از مهمترین الهیدانان مسیحی دوره جدید بویژه در حوزهی الهیات پروتستان بوده و هر دو متعلق به جریانی هستند که به نام گوهر گرایان ẓessentialistsẒ معروف هستند.از نظر این گروه،دین گوهر قائم به ذات یا جوهر متعالیی است که زیربنا و اساس همهی مظاهر و جلوههای تاریخی دین است.از نظر شلایر ماخر،نقطه آغازین دین انسان است؛ریشه دین در واکنش و تسلیم روح به جهان،به امر یگانه،به حقیقت کل و به وجود الوهیت است.دین راستین«احساس و اشتیاق به وجود نامتناهی است،و هر دین تاریخی صورت متفاوتی از دین است و طریقی است که آنرا آشکار میسازد.بر این اساس شلایر ماخر با وجود تأکید بر ایمان مسیحی پذیرا و مروج تکثر دینی است.در اندیشه اوتو کلید واژه و مفهوم محوری همه ادیان مفهوم«امر قدسی»است که همه رفتارها و باورها در ارتباط با آن شکل گرفتهاند.او در تحلیل مفهوم«امر قدسی»دو جنبه و یا دو عنصر عقلانی را در آن تشخیص میدهد،جنبهی غیر عقلانی را عنصر«حیاتی»و کانونی دین میشمارد.این عنصر،تجربهی امری«به کلی دیگر»است، که تجربهای یگانه و منحصر بفرد است که اوتو آنرا نومینوس مینامد که دارای سه ویژگی، رازوارگی،هیبت و جذابیت است.
خلاصه ماشینی:
سرانجام مجموعه این حوادث زمینهساز و پیش درآمد عصر روشننگری اروپایی یعنی دو قرن هیجدهم و نوزدهم است که خود زمینه اصلی اندیشههای شلایر ماخر است،به گونهای که بدون فهم و در نظر گرفتن آن جایگاه اندیشههای او مشخص نمیشود.
از نظر شلایر ماخر نیز دین به عنوان یک ذات متعالی،شرط لازم وجود ادیان تاریخی است.
(1)- Positive شلایر ماخر در کتاب«ایمان مسیحی»آنگاه که دین را به«احساس وابستگی مطلق»و یا «خود آگاهی از وجود مطلقا وابسته»که معادل با وجود مرتبط و وابسته به خدا است تعریف می کند،تفضیل بیشتری درباره مفهوم احساس و شوق به امر نامتناهی میدهد و به شرح و بسط نظریه اش در مورد متمایز بودن ایمان مسیحی صورتی از دینداری و یا دینی از میان ادیان بسیار است.
» (schleiermacher,the Christian faith,P 388), حاصل آنکه شلایر ماخر با آنکه بر برجستگی و تمایز مسیحیت به عنوان پیشرفتهترین صورت دین تأکید میورزد،بر این نکته هم تأکید میکند که مسیحت را نمیتوان یگانه صورت اصیل دین دانست و وجود تنوع ادیان تاریخی برای آشکار کردن گوهر دین ضروری است.
2. خداوند جهت وحدت همهی اشیا در آگاهی انسان است،و به ارتباط ما با افراد و اشیاء،طبیعت و تاریخ وحدت میبخشد که بدان طریق ما میتوانیم همه آنچه درک و تجربه میکنیم به صورت علومی کاملا هماهنگ با هستی خود دریابیم و این همان معنای دینداری است:«دین در واقع عبارت است از زندگی کردن در طبیعت نامحدود امر کلی،در واحدی که عین کثیر است، در خداوند؛آنچه که از آن و متعلق هر چیز است در خداوند دین و آن خداوند را در همه چیز دیدن.