چکیده:
علم و دین را میتوان از جوانب کاملا متفاوت مثلا از نظر دینی،اجتماعی،پیشفرضها و گزارههای دینی و علمی مورد مطالعه و توجه قرار داد.در تمام این جوانب چهار تلقی ممکن است به ذهن خطور کند.در این مقاله ماهیت و مبانی معرفت شناختی هردو معرفت حول چهار محور عمده(موضوع،زبان،روش و غایت)و براساس یک فرضیه،حیطههای چهارگانه به منظور سنجش با همدیگر بیان شده و بهطور ضمنی به منشأهای احتمالی برخی از فرضیه های رقیب پرداخته شده است.و درنهایت به قضاوت نشسته است و سزاوار نمیداند که نسبت بین این دو معرفت را در یک عنوان و یا عبارت محدود دانست.
خلاصه ماشینی:
"علم و دین را میتوان از جوانب کاملا متفاوت مثلا از نظر دینی،اجتماعی،پیشفرضها و گزارههای دینی و
به بیان دیگر دین در این حیطه وارد قلمرو طبیعت شده و جدای از دانش تجربی به اطلاعرسانی در این
. آیت الله جوادی مینویسد این ارتباط طرفینی نتیجه وحدت قلمرو علم با معارف دینی است....
در قرن بیستم تلاش برخی اندیشمندان مسیحی بر این بود که نسبت تعارض بین معرفت دینی و علمی را
با توجه به مطالب فوق برخی دانشمندان برای حل تعارض بین علم و دین در مسیحیت به فرضیه تفکیک
درمورد زبان این دو معرفت برخی دانشمندان مانند گالیله برای حل مشکل تعارض علم و دین معتقد
معرفت دینی در پیشفرضهای اساسی مانند:طبیعت مادی واقعیت دارد،طبیعت قابل فهم است طبیعت
بیان شده،یک شیوه روش ارسطویی است که در غالب موارد برای کسب معرفت از شیوه موسوم به
اما غایت معرفت علمی همانطور که قبل از این بیان شد در میان دانشمندان غربی اختلافی است.
است اما بنابرمبنای دوم،بدین جهت غایت آنها با همدیگر فرق دارند که،در معرفت علمی شناخت،
در چنین اندیشهای(هدف علم تنها تسلط بر طبیعت)است که جهان را از طریق کشف قوانین فیزیک
بنابراین در نظر نگارنده معرفت دینی و علمی در غایت معرفت با همدیگر تفاوت دارند،اما این تفاوت
از نظر ما قابل حل میباشد بدین معنی که گرچه هدف علم تسلط بر طبیعت است اما این هدف جنبه
مقدمی و آلی برای رسیدن به نجات و رستگاری اخروی است و لذا غایت این دو معرفت در باطن نه"